An@hita 8666 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۱ تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۱ در آن شهری که مردانش عصا از کور می دزدند من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم 2 لینک به دیدگاه
An@hita 8666 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۱ مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو 1 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۱ واي بر من، كه ديوانه بودم من به خاك سياهش نشاندم واي بر من، كه من كشتم او را من به آغوش گورش كشاندم 3 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۱ مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدتی نام دوست 5 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۱ تو آیا خواندهای با بلبلان، آواز آزادی؟ تو آیا هیچ میدانی، اگر عاشق نباشی، مردهای در خویش؟ نمیدانی که گاهی، شانهای، دستی، کلامی را نمییابی ولیکن سینهات لبریز از عشق است… 4 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ تیرگی هست و چراغی مرده می کنم تنها از جاده عبور دور ماندند ز من آدمها سایه ای از سر دیوار گذشت غمی افزود مرا بر غم ها فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا به دل من قصه ها ساز کند پنهانی نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر سحر نزدیک است 2 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ تو را من چشم در راهم به سعي ام تا ز دل يك ديده بگشايم ببينم من فراخي را خبر گيرم من از يارم تو را من چشم در راهم 2 لینک به دیدگاه
An@hita 8666 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است 2 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ تو كيستي كه من اينگونه بي تو بيتابم شب از هجوم خيالت نمي برد خوابم تو كيستي كه با هر تبسم تو مثال قايق شكسته روي گردابم 2 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ مرا به یاد بیاورمرا ز یاد مبرکه انعکاس صدایم درون شب جاری ست کسی نمی داند که در سیاهی شب دشنه ای ست در پشتم که در سیاهی شب خنجری ست در کتفم مرا ندیدی دیگر مرا نخواهی دید ... حمید مصدق 2 لینک به دیدگاه
An@hita 8666 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد 2 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ در خدمت تو چو صرف شد عمر دراز گفتم که مگر با تو شوم محرم راز کی دانستم که بعد چندین تک و تاز در تو نرسم وز دو جهان مانم باز 2 لینک به دیدگاه
An@hita 8666 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ زرد است که لبریز حقایق شده است تلخ است که با درد موافق شده است شاعر نشدی وگرنه میفهمیدی پاییز بهاریست که عاشق شده است 2 لینک به دیدگاه
O-N 10553 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی تو ندانی که خود آن نقطه عشقی 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ یک شب به شتاب رفتنم را دیدی دل را به افق سپردنم را دیدی 3 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ يکي مي پرسد اندوه تو از چيست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کيست؟ برايش صادقانه مي نويسم براي آنکه بايد باشد و نيست 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ تغافلهای او در بزم غیرم کشته بود امشب نبودش سوی من هاتف گر آن دزدیده دیدنها 2 لینک به دیدگاه
An@hita 8666 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ الا یا ایهاالساقی ادرکاست و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها 1 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده