Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ منم آن که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز 2 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ ز دست ديده و دل هر دو فرياد كه هرچه ديده بينددل كند ياد بسازم خنجري نيشش ز فولاد زنم بر ديده تا دل گردد آزاد 1 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ دوای درد بی درمان تویی تو همه وصل و همه هجران تویی تو 1 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ وقتی تو میگویی وطن بر خویش می لرزد قلم من نیز رقص مرگ را با او به دفتر می کنم 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ مدامم مست می دارد نسیم جعد گیسویت خرابم می کند هر دم،فریب چشم جادویت 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ تهی کن جام را ای ساقی مست که امشب میل جام دیگرم نیست مرا از سوز ساز و خنده ی می چه حاصل ؟ زانکه شوری در سرم نیست خوش آن شب ها ، خوش آن شب های مستی که با او داشتم خوش داستان ها نادر نادر پور 2 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ این طرف مشتی صدف آنجا کمی گل ریخته موج، ماهیهای عاشق را به ساحل ریخته لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ یک شب به شتاب رفتنم را دیدی دل را به افق سپردنم را دیدی 1 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ یک شب به شتاب رفتنم را دیدیدل را به افق سپردنم را دیدی 1 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ همزمان شد خب...چرا می زنی هواي ديده طوفاني، دلم درياي محنتها گهي مي بارد اين ابر و گهي مي غرد اين دريا 1 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ آبروی حسین به كهكشان می ارزد یك موی حسین بر دو جهان می ارزد گفتم كه بگو بهشت را قیمت چیست گفتا كه حسین بیش از آن می ارزد 1 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ دل به پیغام وفا هر کس که میآرد ز یار میدهم تسکین و میدانم که حرف یار نیست 1 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ یا رب سببی ساز که یارم به سلامت باز آید و برهاندم از بند ملامت خاک ره آن یار سفر کرده بیارید تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت 5 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ تو را صبا و مرا آب ديده شد غماز و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند ز زير زلف دوتا چون گذر کنی بنگر که از يمين و يسارت چه سوگوارانند 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ در نهفت پرده شب دختر خورشید نرم می بافد دامن رقاصه صبح طلایی را وز نگاه سیاه خویش می سراید مرغ مرگ اندیش چهره پرداز سحر مردهست چشمه خورشید افسرده ست می دواند در رگ شب خون سرد این فرسب شوم وز نهفت پرده شب دختر خورشید همچنان آهسته می بافد دامن رقاصه صبح طلایی را استاد ابتهاج 4 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ این طرف مشتی صدف آنجا کمی گل ریخته موج، ماهیهای عاشق را به ساحل ریخته 2 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ این می چه حرامیست که عالم همه زان می جوشند یکدسته به نابودیه نامش کوشند آنان که بر عاشقان حرامش کردند خود خلوت از آن پیاله ها می نوشند همای 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ دلم در هر تپش صد بار آواز تو می خواند تو هم یاد دل ما میکنی یانه؟ 3 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۹۱ هر چه دام افکندم، آهوها گریزانتر شدند حال صدها دام دیگر در مقابل ریخته هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست هر کجا پا میگذارم دامنی دل ریخته 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده