رفتن به مطلب

وصف حالتان با زبان شعر


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

دل گمراه من چه خواهد کرد

با بهاری که می‌رسد از راه؟

با نیازی که رنگ می‌گیرد

در تن شاخه‌های خشک و سیاه؟

 

دل گمراه من چه خواهد کرد؟

با نسیمی که می‌تراود از آن

بوی عشق کبوتر وحشی

نفس عطرهای سرگردان؟

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 7
لینک به دیدگاه

من نمي دانم

وهمين درد مرا سخت مي آزارد

كه چرا انسان، اين دانا

اين پيغمبر

در تكاپوهايش

چيزي از معجزه آن سوتر

ره نبرده ست به اعجاز محبت

چه دليلي دارد؟

 

چه دليلي دارد

كه هنوز

مهرباني را نشناخته است؟

و نمي داند در يك لبخند،

چه شگفتي هايي پنهان است!

من برآنم كه در اين دنيا

خوب بودن به خدا سهل ترين كارست

و نمي دانم،

كه چرا انسان،

تا اين حد

با خوبي

بيگانه است

و همين درد مرا سخت مي آزارد!

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه

نمی دانم چرا شب ها دلم ناگاه می گیرد

 

گلویم را غمی جانسوز و بغض آه می گیرد

 

شبم تاریک و دردم لاعلاج وسینه ام پرخون

 

همیشه وقت تنهایی ، دلم چون ماه می گیرد

 

خداوندا برایم راهی از بیراهه پیدا کن

 

که هرجا رهسپارم ، غم به رویم راه می گیرد

 

نمی دانم چگونه این همه غم در دلم جا شد

 

اگر با چاه گویم درد ، قلب چاه می گیرد

 

شکایت می کنم هر لحظه از غم ، بس که بی تابم

 

گمان دارم دل غم هم ز من ، گه گاه می گیرد

 

مکن در پیش درویشان حکایت از دل تنگم

 

که از این درد بی درمان ، دل هر شاه می گیرد

 

"رها" را با دلی پر غم ، رها کن تا رها باشی

 

مخـــوان اشعـــار تلخم را ، دلت ناخواه می گیرد

  • Like 3
لینک به دیدگاه


نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد !

 

امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی

  • Like 11
لینک به دیدگاه

...

کنارم که هستی

زمان هم مثل من دستپاچه میشود

عقربه ها دوتا یکی میپرند

اما همین که میروی

تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم

جانم را میگیرند ثانیه های

بی تو…

  • Like 9
لینک به دیدگاه

شب ها...

زیردوش آب سرد

رهامی کنم بغض زخم هایم را

درحالیکه همه می گویند

خوش به حالش

چه زودفراموش کرد...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

غروبه پاییزه

دلم غم انگیزه

چشم فلک نم نم

اشکاشو می ریزه

ای آسمون من هم

دلم پره درده

مثل تو غمگینه

از زندگی سرده

جوونی ام خزون شده

دلم بی همزبون شده

عشق و امید زندگیم

نصیب این و اون شده

بهار مونده پشت سرم

پیش پاهام زمستونه

من آن غروب پاییزم

همیشه چشمم گریونه

همیشه چشمم گریونه

  • Like 3
لینک به دیدگاه

سلول های تَنَم فریاد می زند تو را...

 

اما چه فایده...

 

در دامنه ی فرکانسِ شنیداری تو نیست این فریاد!:icon_redface:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

بهـانه ی مـرا بگیـــر…

تـمـام خواستـن را وجـب کـردم

تمـام خواستــن را…

هیچکـس

و هیــچ کـس

به انـدازه ی مـن عـاشق تـــو

و بهـانه هـای تـــو نیـــست…

  • Like 6
لینک به دیدگاه

اگر ماه بودی، تو را از لب برکه‌ها

اگر آه بودی، تو را از دل سینه‌ها

اگر راه بودی، تو را از کف خیل وامانده‌ها

تو اما نه ماهی، نه آهی، نه راهی!

فقط گاه گاهی، فقط گاه گاه...

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...