The Developer 5478 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۹۳ روزهایی که از کم کاری خودت ناراحتی 7 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ آخر ساله یهویی یاد یه چیزی افتادم..روزگاری خیلی فعال بودم تو زندگیم و هم تو این دنیای مجازی خصوصا این انجمن.. یه دفعه مثل ترمز ای بی اس متوقف شدم .خصوصا اینجا ..در اصل میشه گفت درجا خشکم زد ودیگه بعداز اون احساس امنیت و راحتی نکردم اینجا و یواش یواش فعالیتم کمرنگ شد و تموم شد.. دقیقا یادم نمیاد کی بود فقط یادمه یه روز اومدم و دیدم گاهنوشته های شخصیم پاک و ویرایش شدند.. به حریم شخصی مجازیم تعرض شده بود.. با دلیل غیر منطقی!! این بدترین و ناجوانمردانه ترین کاری بود که کسی میتونست در حق کسی روا بداره!! یهویی یادم اومد خواستم بنویسمش تا دیگه دنبال علت این نگردم که چرا میل ورغبت ندارم فعالیت کنم. .. گذشته ها گذشته ولی جای اونای که بی علت دلتو شکوندن همیشه موندگار رو قلبت و روحت میمونه.. مثل جای بخیه هیچ وقت اثرش از بین نمیره. 8 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ دیشب موقع خواب یهو به این فکر کردم که اگه بخوابم و فردا که بیدار میشم دیگه چشمام جایی رو ببینه، چیکار کنم؟؟ واقعا ترسیدم! با تمام وجود! و گریه ام گرفت... ترسیدم از اینکه دیگه نتونم صورت آدمایی که دوسشون دارم رو ببینم( این اولین چیزی بود که به ذهنم رسید...نمیدونم چرا...) بعدش یاد تمام بدی هایی که کردم افتادم... امروز صب که چشمامو باز کردم و چشمم افتاد به در و دیوار تکراری اتاقم، واقعا خوشحال شدم خدایا منو با خاطر همه بدی هام ببخش خدایا ممنون که با لطفت با ما رفتار میکنی و نه از روی عدالتت... (حال این روزام خیلی غریبه...) 9 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ آقا با پسر شكلات خور ازدواج نكنين آقا جان!! كورك از سر تا پاتونو ميگيره 10 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ چقدر از روزهای پایانی سال متنفرم:icon_razz: 8 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ بعضی تصمیمات زندگی خیلی سخت هستن ، خیــــــــــــــــــلی سخت . خدایا چیکار کنم 8 لینک به دیدگاه
Nazanin.ad 6895 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ کاش میتونستم کاری کنم زمان به عقب برگرده... فقط یه هفته عقب تر... 7 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ خیام بزرگوار میگه: *** برخیز و مخور غم جهان گذران***بنشین و دمی به شادمانی گذران*** 5 لینک به دیدگاه
The Developer 5478 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ فرهاد کوه کن با چهره ای گریان نیم نگاهی به روستا و خانه شیرین کرد و چکش را بر کوه کوبید و گفت: چه سفته این کوهه، مثل آهنه . 8 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۹۳ میشینم و فکر میکنم: اسفند 91 یه آدم شکست خورده بودم یه آدم داغونننننننننن عید 92 کارم به سی سی یو کشید دنیا برام تاریک و تار بود عید 94 داره میاد خوب نیستم همونم ضربه های اون زخم رو روحمه رو جسممه ولی این زخما دیگه باز نیست بستس مثل استخونی که میشکنه تو عکسبرداریا جوش خورده اما تو سرما تیر میزنه اون زخما تیر میکشه ولی دیده نمیشه 15 لینک به دیدگاه
yade dirooz 1814 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۳ وقتی شرمنده ی پدر و مادر باشی... برای همه ی لحظه هایی که پدرم یا مادرم رو از سر نادونی و جوونی ناراحت کردم و دلشونو شکوندم به خودم لعنت میفرستم.... فرزند خوبی نبودم ... 9 لینک به دیدگاه
aseman70 790 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۳ جالبه...حدود 5 یا 6 سالی میشه که من تو این سایت عضوم...ولی.. گاهی تو بعضی تالارا وقتی میبینم بچه ها همدیگه رو میشناسن و با هم حرف میزنن به فکر فرو میرم!..بعضیا چقد راحت ارتباط برقرار میکنن..یه جورایی خوبه.. هیچ وقت نتونستم تو دنیای مجازی راحت باشم... 6 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۳ عااااااااااااااااشق روزای آخر سالم....عاشق هیجان مردم..... عاشق اینکه یه شب قبل از سال تحویل تو خیابونا راه برمو مردم و ببینم.. هولا هولا هولا:hapydancsmil: 8 لینک به دیدگاه
yade dirooz 1814 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۳ ازت میخوام که برگردی ؛ فرهادت تنهاست ... بانویم، خانمِ خانمها بود. و صدایی خوش داشت...چهرهٔ اش پاک چنان گلها بود...و دگر نیست که بر شانه ی او...سر گذارم آرام...و نوازش کنمش... 8 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۳ از هیچکس نباید توقعی داشت از هیچکس 8 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۳ باز بهار شد و استرس مسافرتهای نوروزی شروع شد [h=1]شما در نوروز این قتل را مرتکب نشوید! + عکس[/h] 5 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۳ سالهاست برایت رویا می بافم این بافتنی برایت خیلی بزرگ است باور می کنم . . . اندازه ات نیست! 11 لینک به دیدگاه
The Developer 5478 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۳ خاطر که حزین باشد در یخچال زیاد باز و بسته میشه ... 10 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۳ نمی دونم چرا همیشه این سایت های مشاوره یا روانشناسا می گن: نکات دیگه ای هم وجود داره که ما خانومها باید رعایت کنیم تا هم آرامش زندگی خودمون بیشتر بشه هم رابطمون مثله روز اول شیرین و جذاب باشه. می شه یه بار هم یه پست بزنید که چه جوری"آقایون"می تونن کاری بکنن که زندگی جذاب شه؟ 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده