*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ مسخره ترين سوالي که ميشه از يکي پرسيد: - ميتونم بهت اعتماد کنم ؟! در تاريخ حتي يک مورد هم نوشته نشده که کسي در پاسخ گفته باشد : نه من صلاحيت ندارم و آدم امانت داري نيستم 14 لینک به دیدگاه
Gizmo 5887 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ دارم به جاهای سختش میرسم....بیشتر از اونی به کمک خودم احتیاج دارم که فکر میکردم....میرم کمک خودم... میخوام راضی برگردم....اگه برگشتنی هست...:5c6ipag2mnshmsf5ju3 10 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ [h=6]من ياد گرفته ام : مهم نيست که در زندگی چه داری ، بلکه مهم اينست که چه کسی را داری !!![/h] 5 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ خـــــــــــدا را ... باز هم جمعه است ؛ یکی بیاید دست این خاطره ها را بگیرد ببرد گردش ... ... کلافه کرده اند مرا ، بسکه نق میزنند به جانم . 10 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ صبح که بیدار شدم جزوه رو برداشتم گفتم فقط درس یکمی بعدش گفتم فقط یبار میرم انجمن و فیسبوک و یاهو و ... رو چک میکنم رفتم و چک کردم و بستم و درس خوندم بعدش گفتم چه کاریه بزار باز باشن گاهی رلود میکنم ببینم چه خبر الان تمام تلاشم اینه که جزوه رو نندازم زمین و همزمان که تو بغلمه تو نت باشم تا بعضا یه نگاهی بهش بندازم لعنت به اعتیاد:ffuzma2nlljlasbauln:cry2: 11 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ بگو که از کدوم طرف میشه به آرامش رسید .... وقتی تو چشم هرکسی برق فریبو میشه دید... 10 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ رو به روی کامپیوتر بی خیال نشسته ایم! به مانیتور زل زده ایم! گویـا، در عالمی دیگر به سر می بریم! صدای آهنگ بسیار زیاد است، امـا اصلاً توجهی نمی کنیم! و هم چنــان می خواند... ( آخرین نشونه ی رسیدنی... که واسه همیشه بی نشون میشی...) اعصابمـان اندکی خط خطی می باشد! دلمـان تنگ است... حال برای چی؟! کی؟! اصلاً نمی دانیم...! . . . . حال این ها که نوشتیم، یعنی چـه؟! نمی دانیــم...! فقط خواستیم بنویسیم...! 12 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ خدایا گذشت را به من بیاموز صفت عادل بودن را به من ببخش بار الها بر من بخش حماقت دشمنان را خدایا بر دل شکسته من ببخش نیش و کنایه های دشمنانم را خدایا بر ابروی ریخته من ببخش اشتباهات کسانی که از انسانیت دور شدند بار الها تو بر نهان و پیدای من دانایی تو بر دروغ و راست من بینایی خدایا تو میدانی و بس خدایا تو از همه بر حق تری برای قضاوت و مجازات تو به عدالت قضاوت کن اما مجازاتشان نکن که تو سخت مجازات میکنی و بس انتقام گیرنده ای ! 17 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ سو تفاهم.... من می گویم...تو می گویی...او می گوید....این وسط حرف مالکیتی شخصی دارد.... و مدعی حق است.....حتی اگر ناحق بگوید....می گوید.... این میون اشتراک در پایین ترین سطح قرار می گیره.... دلخوری درست می شه.....گاهی هم سو تفاهم......این دومی رفع شدنیه... کمی از واژه هایم...واژه هایت را صرف توضیح کنیم....دنیا کم نمی آد... تو بحث کم نمی آریم...نگران نباش...ته بحث پیدا نیست... تو و من محدودش می کنیم....تو کنایه ی کم آوردن... می گی: اگه نزنیم....که اگه فرصت به اون بدیم.... تو این رینگی..که اون 10 تا واژه می اندازه...من با 9 تام بازندم!! کلا معنی بحث اینجا سوتفاهم میشه....به قول رندی....اشتباهی بودیم این وسط... من..تو....او...همه...همه ی فاعل هایی که مفعولشون تخریبه....نه ساختن...اشتباهین... . . . درون...بیرون...هماهنگن با هم....وقتی درون در اشتباهه...بیرون حق نیست.... کمتر حرف می زنم....بیشتر گوش می دم...تا کمتر ناحق بگم... 12 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ از آدمای حالم بهم میخوره........... چقدر زیادن... 16 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ فكر كردم همه چي درست شده ولي انگار اين موجود سمج نميخواد دست از سر من برداره...دنبال يه راه ميگرده واسه ادامه بچه بازياش دلم واسش ميسوزه...داره بدجور با زندگيش بازي مي كنه هنوز منو نشناختي!!!!! 7 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۹۰ چقدر بده احساس ضعف و ناتوانی به آدم دست بده ... :icon_razz: i'm super girl !!!!!!!! 2 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ با دستت يه پروانه مي گيري ، ميخواي ببيني زندست ؟ انگشتت ُ باز كني فرار مي كنه محكم بگيريش ميميره ، ميموني چكار كني ؟ دوست داشتن يه چيزيه مثل پروانه ! 9 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ کاش یه موجودی بود که فقط گوش داشت، فقط گوش تا میشد بهش گفت، گوشی که به هیچ مغزی منتهی نمیشد که حرفات رو آنالیز و در موردت قضاوت بکنه، گوشی که زبون نداشت تا هی الکی دلداریت بده، چشم نداشت تا از نگاهش خجالت بکشی، میخوام یه نفر واقعا بدونه من چه آدمی و تو چه شرایطی هستم، یکی که نه ازش خجالت بکشم نه از قضاوتش بترسم، میخوام یکی بعد از من باشه تا در موردم بتونه به درستی قضاوت بکنه و نزاره از من بت ساخته بشه، بته شکستنی یا پرستیدنی... و همچین موجودی نیست و نخواهد بود... من بد بودم اما بدي نبودم از بدي گريختم و دنيا مرا نفرين کرد. تو خوبي و اين همهي ِ اعترافهاست. من راست گفتهام و گريستهام و اين بار راست ميگويم تا بخندم زيرا آخرين اشک ِ من نخستين لبخندم بود. دلام ميخواهد خوب باشم. 16 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ همینجوری یه نگاهی به کاربران حاضر در انجمن انداختم نام کاربری خیلی ها که برام آشنا بودن رو دیدم یهو حس خوبی بهم دست داد... خیلی خوبه که این موقع شب می تونی تو یه جمعی باشی که حداقل برات غریبه نیستن الان می تونم بگم که همتون رو دوست دارم 13 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ روشنفکری اساساٌ با شک آغاز میشود؛ یعنی شککردن و نقدکردن، ماهیت و موضوع روشنفکر واقعی است. او با بیدارکردن شک میکوشد تا پایههای یقین را در جامعه استوار کند. در واقع برای یک روشنفکر واقعی، شککردن تنها مسئلهای است که در آن شکی نیست. . . شاید مشکل روشنفکرای امروز جامعه مااینه که شکشون تبدیل به یقین شده...!! . . سرعت نتم افتضاحه...500-600 تا ایمیل نخونده تو یاهو دارم...کلی هم تو جی میل... مسنجر هم باز نمیشه.... هفته پیش هک شدم... فکر کنم این هفته هم دوباره هک شدم.. اگر ایمیل با سابجکت نامفهوم از من داشتید باز نکنید... خو چیکار کنم...مسنجر و یاهو باز نمیشه به اد لیستم بگم...اینجا میگم... بیکااااااااری منو هک میکنی... 15 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ خدا یه جیزی می دونست منو چپ دست نیافرید...کلا بدون دست راستم یه موجود علیلم... دیروز این علیل بودنم خیلی بهم فشار آورد... یکی از ادمایی که خیلی دوستش دارم داره میره سفر یه ماه نمیبینمش نتونستم بغلش کنم درست حسابی واسه خداحافظی تو دلم موند... یکی از دوستام بعد نود و بوقی اومد یاهو نتونستم باهاش حرف بزنم با این که می دونم حیوونکی تو شرایط خوبی نیست و نیاز داره باهاش بحرفی... درسم که نمیشه خوند و........بهونه نیست خب نمی تونم...:icon_razz: 11 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ خدمتی که فــــــیــســــبوک به کشف حجاب بانوان این مملکت کرد رضـــــــا خــان نکرد... اینو یه جا خوندم خیلی خندیدم 10 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ کاش میشد بقیه زندگیم رو دست خودم میدادن تا هر جور دوست دارم خرجش کنم 11 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده