مشاعره

[master of law 526]

نه تنها مرکب و کاخ توانگر

میان دیگران ممتاز باید

دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم

این همه اشک عاریست اشک روان من کجاست

[- Nahal - 47858]

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

[master of law 526]

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

من به هوس همی خورم ناوک سینه دوز را

تا نکنی ملامتی غمزه ی کینه توز را

[- Nahal - 47858]

ای هدهد صبا به سبا می فرستمت

 

بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

[master of law 526]

ای هدهد صبا به سبا می فرستمت

 

بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

تاب زلفت سر به سر آلوده ی خون من است

گر نخواهی ریخت خونم زلف را چندین متاب

[not found 16275]

تاب زلفت سر به سر آلوده ی خون من است

گر نخواهی ریخت خونم زلف را چندین متاب

 

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

وندران برگ و نوا خوش ناله های زار داشت

[moein.s 18983]

تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم

صد بهارم نقش زد بر پرده ی گل پوش چشم

مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست

خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم

وقت آن آمد که ساغر پر کنیم از خون دل

کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم

 

استاد ابتهاج

[not found 16275]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی

زبامی که برخاست مشکل نشیند

د بده

[moein.s 18983]

در قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است ؟

مهر در ایینه یا آتش در آب افتاده است ؟

باده روشن دمی از دست ساقی دور نیست

ماه امشب همنشین با آفتاب افتاده است

 

رهی معیری

 

بفرمیو با ت

[not found 16275]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

ه بده

[moein.s 18983]

هر بهار اینهمه زیبایی را

هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ و بهارانم تو

سبزی چشم تو

دریای خیال

پلك بگشا كه به چشمان تو دریابم باز

مزرع سبز تمنایم را

 

رهی معیری

 

بفرمیو با الف

[not found 16275]

هر بهار اینهمه زیبایی را

هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ و بهارانم تو

سبزی چشم تو

دریای خیال

پلك بگشا كه به چشمان تو دریابم باز

مزرع سبز تمنایم را

 

رهی معیری

 

بفرمیو با الف

 

آن یار کزو گشت سر دار بلند

جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد

دال

[moein.s 18983]

در بر من ره چو به پایان برد

از خجلی سر به گریبان برد

ابر ، زمن حامل سرمایه شد

باغ ،‌ز من صاحب پیرایه شد

گل ، به همه رنگ و برازندگی

می كند از پرتو من زندگی

در بن این پرده ی نیلوفری

كیست كند با چو منی همسری ؟

 

نیما یوشیج

 

بفرمیو با یا

[not found 16275]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم

در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

میم لطفا

[moein.s 18983]

من شكوفایی گلهای امیدم را در رؤیاها می بینم

و ندایی كه به من می گوید :

"گر چه شب تاریك است

دل قوی دار ، سحر نزدیك است "

 

حمید جان مصدق

بفرمیو با ت

[not found 16275]

تو را من چشم در راهم

شباهنگام

که میگیرند در شاخ تلاجن

سایه ها رنگ سیاهی

وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم

تو را من چشم در راهم

میییییم

[moein.s 18983]

مسیرِ سوزان ِ شهابی

خــّط رحیل به چشمت زند

و در ایمن تر كنج ِ گمانت

به خیال سست ِ یكی تلنگر

آبگینه عمرت

خاموش

در هم شكند

 

شاملو

[not found 16275]

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

:smiley-gen165:میم

آقا اینجا همه قدرن شما که دیگههههههه:icon_pf (34):

[moein.s 18983]

شما هم که هم پا دارین میان،مرسی

 

من

پری كوچك غمگینی را

می شناسم كه در اقیانوسی مسكن دارد

و دلش را در یك نی لبك چوبین

می نوازد آرام آرام

پری كوچك غمگینی كه شب از یك بوسه می میرد

و سحرگاه از یك بوسه به دنیا خواهد آمد

 

فروغ فرخزاد

بسی زیباست این شعر(نام شعر تولدی دیگر)

 

بفرمیو دال

[not found 16275]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

(قبلا خیلی مشاعره میکردم، دیگه حضور ذهن ندارم

من این شعر فروغو دوس دارم

خوشم میاد با نو جواب میدید که دوس دارم)

دال