Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۱ در منزل وصل توشهای نیست مرا / وز خرمن عشق خوشهای نیست مراگر بگریزم ز صحبت نااهلان / کمتر باشد که گوشهای نیست مرا 4 لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۱ اگر گفت و لطف آدمی برای رهایی از تنهایی است اگر نوشتن واگویه ها چراغی فراسوی دلتنگی است و اگر شما می خوانید من گفتم ، نوشتم که بدانید آن چه را که زندگی کرده ام نخواستم مثل کسی باشم یا از آن روزگاری که سپری شد تنها خواستم در قیل و قال بی امان ثانیه ها خودم باشم 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۱ روم نمی شه نگات کنم وقتی که اشــک تو چشمامه با اینکه نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه 2 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۱ چقدر سخته تمام اعضای بدنت بخواهند حرف بزنند اما ندانند چه می خواهند بگویند ... و چقدر سخت تر است که بدانی میخواهی چه بگویی ولی دیگر کسی نباشد 5 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۱ مینویسم از تو و برای تو بدون هراس از خوانده شدن بگذار همه بدانند مینویسم برای تو ...برای تویی که بودنت را ...نه چشمانم میبیند نه گوشهایم میشنود و نه دستانم لمس میکند تنها با شعفی صادقانه با دلم احساست میکنم اگر باشی میمانم اگر بگویی اوج میگیرم اگر بمانی قربانی بودنت میشوم تو فقط: بیا... بگو... بمان. 3 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۱ گامِ اول را تو بردار به روزگاری که "سلام" و "خداحافظ" فرقی با هم ندارند نه ماندنِ کسی حادثهٔ است نه رفتنِ کسی فاجعه نزدیک تر بیا دوست ندارم از این فاصله ، از "فاصله ها" صحبتی کنم 5 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۱ پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست پردهای بر سر صد عیب نهان میپوشم ... 6 لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ دوستـــ مـﮯدارَمـَشـــ... اَمـّـا... مــﮯتَـرسَمـــ بـگویــَـمــ و بگــویـَد : " مرســــﮯ!! " یــا بگویـَد بــﮧ اینــ دَلـیـلـــ و آטּ دَلـیـلــ دوسـتَـمــ نَـدارَد ... یــا چـﮧ مـﮯدانـَمـــ ... مثـلـــِ خیــلـﮯهـا بگـویـَد لیـاقَـتـَمــ بـیـشـتـَر اَز ایــטּ حَرفـهاسـتــ... مـــﮯتـَرسـَمــ اَز اینــڪـﮧ هَـر چـیـزﮮ بـگویـَـد جُـز: " مــَــטּ هـَمــ دوســتـَـتـــ دارَمــ" 2 لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ دِلــَــمــ را مـﮯپـیـچـَمــ لاﮮ پـَتـــو شـایـَد سـَرمــا بخـــورَد اَز بـســ ڪـﮧ رَفتـــار ایـــــטּ روزهـایـَتـــ سـَرد اَستـــ … 1 لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ نـِمـﮯدانـَـــمـ دَلیلــِ ایــــטּ گـِرِفتـَــטּهـاﮮ گـاه و بیــگاه چیـستــ؟! یـا دَردهــا مـﮯگیـــرَند وَ دیــگَر وِلـَتـــ نمـﮯڪُنـَـند... یـا ایـــטּ دِلـــــِ لَعنَتیــــﮯ... چَـــند روزیــــستـــ فـِڪـــر مـﮯڪُـــنَمـ آטּهـــا ڪـﮧ نمـﮯنـِویسـَــند؛ حَرفــ هـایـشـــاטּ را چـِڪــــار مـﮯڪُنـَــند؟ لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ چــه خوش خیـال است! فاصلــه را مــــی گویــم به خیالش تـــو را از مــن دورکـرده 7 لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ اگر “او” برای “تو” ساخته شده! “من” برای “تو” ویران شدهام!!! 7 لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ ببــــــــــار بــــــــاران…. مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ای دارمــــ کــــــــه یــــــــادم رفــــته… آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــایش بـریــــــــزمـــــ….. 8 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ چه شـباهـت متـفـاوتی بـین ماسـت…!!! تـو دل شـکـسـتـه ای ،من دلــشــکـسـتـه ام .. 6 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ هوای تو را دارم چقدر جایت کنارم خالیست بوسه هایت را کم دارم برایم آغوش باز کن چقدر محتاج یکی شدن با توام تمام کن این فاصله را تو اگر بخواهی هیچ می شوم من این روزها تو را کم دارم 5 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۱ حقم را خورده ای ای روزگار.. با یک لیوان آب... اما یک لیوان آب خوش به دستم ندادی.. که کامم تَر شود حداقل! 4 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ روح من در جهت تازه اشیاء جاری ست روح من کم سال است روح من گاهی از شوق سرفه اش می گیرد روح من بیکار است قطره های باران را ، درز آجرها می شمارد روح من گاهی مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد سهراب سپهری 3 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ باید كسی را پیدا كنم كه دوستم داشته باشد آنقدر كه در یكی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من ویك دنیا خستگی ام بگشاید هیچ نگوید هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد بعد همان جا بمیرم تا ببینم روز های بعد را روزهای كه دروغ میگوید روزهای كه دیگر دوستم ندارد روزهای كه دیگر مرا در آغوش نمیگیرد روزهایی كه عاشق دیگری میشود 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام هر روز…این عشق یکطرفه را طی میکنم…یکبار هم تو گامی بدین سو بردار…نترس…!جریمه اش با من! 3 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ نميخواهـم برگردي ؛ اين را به همه گفته ام حتي خـودم ، فقط نمي دانم چرا براي برگشتنت فـال مي گيرم . . . ؟ هنوز هم گاهـي يـادم مي رودتـو ديگـر سهم دقايقـم نيستي .... دل است ديگر ؛سنگش نزن ، تحمـّل كن ...زير سيل اينهمه درد كمـ رم خـَم كه نه ؛ فقط كمي خـورد شده . . 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده