رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

بچه بودم همه میگفتن وایستا بزرگ بشی.......

وایستا بزرگ شی میتونی فلان کار رو کنی......

گفتم کی بزرگ میشم؟؟؟؟؟؟ میگفتن زود!!! چشم به هم بزنی بزرگ میشی.....

همیشه میگن حرف بزرگترا درسته.... ولی این حرفشون اصن درست نیست.....

اول اینکه بزرگ شدن این قد که اونا میگن آسون نیست...کو تا بزرگ شی...یه نیگا به دور و بر خودت بنداز ببین اصن آدم بزرگ میبینی؟؟؟؟؟

من که نمیبینم...همه یه جورایی بچن... از بچه هم لجباز تر..... و از یه بچه بی حوصله تر....و از یه بچه بی فکر تر.... و از یه بچه بهونه گیر تر........ بچگی سنین مختلفی داره... مثلا هفت هشت ساله قده و به بقیه بچه ها زور میگه و عشق دعوا و کل کله....بچه هشت نه ساله حس میکنه زورش زیاده و میزنه بقیه بچه ها رو شل و پل میکنه....۱۲ سالشم که فک میکنه بزرگه و متفکر بقیه استو میتونه بهشون خط بده و بگه ببین من بهت میگم چی خوبه و چی بده...

بزرگ شدنم آرزوست!!!!

لینک به دیدگاه

بعضی وقتا احساس میکنم داخل یه حبابم که توان حرکت به هیچ سمتیو ندارم

 

حس بدیه

 

ناراحتی نیست.یه جور شاید بشه گفت نگرانی- شایدم خستگی -

 

گاهی خسته میشم از انسان بودن

 

چرا انسان و انسانیت کنار هم قرار ندارن؟؟

 

چرا بعضی آدم ها اینقد خودپسندن؟

 

چرا اینقد از خدا و آخرت غافلن؟

 

چی توی این دنیا دیدن که اینقد واسشون ارزش داره؟

 

و هزار تا سوال دیگه

 

اونقد سوال تو ذهنمه که دل زده میشم از انسان بودنم-

 

اشرف مخلوقات چی داره به سرت میاد

 

خدایا خیلی میون این ادما تنها شدم-کمکم کن-هر جور خودت میدونی کمکم کن

لینک به دیدگاه

يادمه چنين روزايي ما ميرفتيم حرم امام.. اونم به اجبار.. چون تو نظام درس خوندم.. كارمون شده بود هرسال ميرفتيم اونجا.. كلا ساخت و سازشو ماكامل ديديم.. و چقدر خسته ميشديم ميرفتيم اونجا چرا مارو همش ميبردن اونجا تفريحمون اردومون حرم امام بود..

ولي سالها ميگذره.. ولي خيلي دوست داشتم الان اونجا بودم. هركسي ي اعتقادي داره ولي من هربار ميرفتم از امام خميني چيزي رو ميخواستم بدون شك براورده ميشد.. نميدونم حرفم سياسي يانه ولي به خدا امام خميني بود.. همه چي اوكي بود.. نه مثل الان كه يه هم كامل مملكتمون خورده بجاي اينكه مردماي ايران ارامش داشته باشن كشورهاي مجاور ارامش دارن.. خميني اومد ارامشو به مردم داد. همين مردمي كه انقلاب شدن رو دوست داشتن.. حالا چي.. چي شد؟

هيچي بدتر شد كه بهتر نشد.. يادمه زمان شاه هم به گفته بزرگامون بهترين دوران بود مخصوصا نظامي ها.. ولي اومدن امام هم با خوشحالي مردم كه بود. بد دوره اي نبود..

و تااينكه امام خميني فوت كرد.. مملكت نداريم ديگه كه.. خدا به هممون صبر بده و بهترين روزارو ديگه سپري كنيم مگه ما چقدر عمر ميكنيم كه حرص همه چي رو بخوريم.. چرا بايد سران درارامش باشن و مردم انقدر بدبختي بكشن..

رفته بوديم تولد امام زمان من خانواده رو هرسال بستني نعمت ميدم..

برگشتم گفتم به خواهرم الان ما داريم بستني ميخوريم.. كسي از اينجا رد بشه و حتي پول نداشته باشه يه بستني براي كودكش بخره كه خوشحال بشه .. چقدر درد داره.. اينكه يكي داره يكي نداره خيلي بده..

خداهمه مردم رو عاقبت بخير كنه و هيچ كسي رو محتاج نكنه..

هممون بي نياز باشيم..

دعاي من هميشه اينه كه خدايا منو بي نياز كن.. و سلامتي بده به خانوادم و دوستانم..

الهي امين:icon_gol:

لینک به دیدگاه

میدونم نقل قول گرفتن ممنوع ولی

salamt جون قدر دلتو بدون عزیزم

دل مهربون و بزرگی داری

 

یه توصیه خواهرانه هم می کنم بهت البته اگه قبولش کنی :icon_redface:

یه چرخی تو وب بزن و درمورد اعدام های دهه شصت و گورستان خاوران و اعدام های دسته جمعی اوایل دهه شصت مطالعه ای بکن بد نیس اینا رو بدونی

آگاهی باعث میشه وسعت قضاوتتو بیشتر کنی

فرق دهه نود (حالا ) با دهه شصت اینه که اون موقع وب و شبکه های اجتماعی و اطلاع رسانی و خبر به این گستردگی نبود عزیزم

لینک به دیدگاه

گاهی وقتا هست که غم و غصه دل اطرافیانتو میدونی

اما برای تسکین دلشون نمیدونی چیکار کنی

اشکالی نداره اما...

حواست به کارا و حرفای ناخواسته‌ت هم باشه

حرفا و رفتارایی که ناخواسته نمک میپاشه روی زخمشون

...

جلوی کسی که پدر نداره، آهنگ غم‌انگیز فلان خواننده رو نذار که داره از غم بی‌پدری میخونه

نیازی به آهنگ نیست...

اون بیچاره داره هر روز این غم و درد رو زندگی میکنه

هر روز داره احساس بی‌پدری رو نفس میکشه و لمس میکنه

نمک نپاش روی زخمی که هر روز سعی میکنه التیام پیدا کنه اما دریغ...

_________________________

حواسمون بیشتر به رفتار و حرفای ناخواسته‌مون باشه:icon_gol:

 

 

940314

13:47

لینک به دیدگاه

[h=2][/h]

زنگ زدم به دكترم.. ازم خيلي شاكي...

hanghead.gif
اينكه ديگه نرفتم و شاكي شده.. وگفته ديگه هراتفاقي برات بيفته من مسئول نيستم.. ومن گفتم باشه مسئول نباش..

ولي قبول نكرد بايد بهش دست خط بدم .. اينو ديگه نديده بودم كه بايد دست خط بدي به دكتر..

نميدونم در هرصورت ديگه من ادامه درمانمو نميرم.. يا اينورم يا اونور..

ميخوام همينجوري پيش برم...

خداروشكر فعلا خوبم..

لینک به دیدگاه

اون کیه که از من به من نزدیکتره تو خواب هست تو واقعیت نیست میشناسمش اما در حقیقت نمیشناسمش حسش کردم اما ندیدمش......

حس میکن گم کردم چیزی رو که اصلا ندیدمش ......

 

صادق هدایت

. . توی یک جمع نشسته بودم بی‌حوصله بودم. مجله‌ای برداشتم ورق زدم،مداد لای آن را برداشتم همینکه توی دلم خواندم سه عمودی

یکی گفت: بلند بگو

گفتم یک واژه‌ی سه حرفیه، از همه چیز برتر است

حاج آقا گفت: پول

تازه عروس مجلس گفت: عشق

شوهرش گفت: یار

کودک دبستانی گفت: علم

حاج آقا پشت سر هم گفت: پول اگه نمی‌شه طلا، سکه

گفتم: حاج آقا اینها نمی‌شه

گفت: پس بنویس مال

گفتم: حاج آقا بازم نمی‌شه

گفت: جاه

خسته شدم با تلخی گفتم : نه نمی‌شه

دیدم ساکت شد

مادر بزرگ پیر گفت: عمر

سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار

محسن خندید و گفت: وام

یکی از آن میان بلند گفت: وقت

یکی گفت: آدم

دوباره یکی گفت: خدا

خنده تلخی کردم و مداد را گذاشتم سرجایش ولی دریافتم، هرکس جدول زندگی خود را دارد، تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک واژه‌ی سه حرفی آن هم درست در نمی‌آید.

...

شاید کودک پابرهنه بگوید کفش

کشاورز بگوید برف

لال بگوید سخن

ناشنوا بگوید نوا

نابینا بگوید نور

ومن هنوز در اندیشه‌ام

واژه‌ی سه حرفی جدول زندگی من چیست...؟ !

لینک به دیدگاه

سومين حادثه هم برام اتفاق افتاد.. كتري برقي برگشت روم.. شانس اوردم جوش جوش نبود در حد سطحي سوختم.. يه كوچولو تاول زد...

نميدونم كلا اين هفته اين اتفاقا چرا بايد برام بيفته.. زنده موندم خودش شانسه..

لینک به دیدگاه

‏"هرکجا محرم شدی چشم از خیانت بازدار;

ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم میشود!!"

 

نمیدونم از کیه....

واسم پیام فرستاده بودنش...

عالی بود....

اولین پیامی بود که پاکش نکردم!!!

لینک به دیدگاه

امروز یک ماهه ک عضو انجمن شدم......:ws3:........

اینجا دوستــــای خوبی دارم.......روزبه.........افشین.....سید مهدی.....عارف بزرگ......ایمان.....اریو....دریمی.....مریم.....نسترن.....سلامت.....محمد....عمو سهند....عمو مجله....عمو جاست....بینام.......هلما....عباس اچ.....اس بی پی.......مجتبی....مهدی ایی ان جی.......سوها.........سپندار.....مینا......ایران پی جی.....تمنا......و تمامی دوستانی ک پای پستام سپاس میذارن.............مرسی از همتون.........مرسی ک هستید.......دوستووووووون دارممممممممممممم.........:icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه

تو زندگی همیشه سختی هست... بیشتر اوقات مشکلات هستن و البته برای بعضیاشون هم راه حل هست... این برای همه ی مردم هست... اما چیزی که میخوام بگم اینه که سعی کنیم ناراحتی هامون رو نه خودمون بکشیم و نه بقیه... همه رو دور بریزیم... اگرچه بعضی وقتا نمیشه اما باید سعی کرد... ولی حداقل کاری که میتونیم بکنیم اینه که سختی هامون رو و ناراحتی هامون رو طوری داشته باشیم که روی بقیه تأثیری نذاره

این درسی بود که زندگی خوابگاهی بهم داد:hanghead:

لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ﮐﺪﺍﻡ ﺯﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺁﺭﺍﻣﺖ کند؟

ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﮐﻪ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ﭼﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻮﺍﻧﺎیی ﺁﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ؟

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ﺣﻖ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ…

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ﺣﻖ ﺍﺕ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﺍﺳﺖ…

ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ، ﻧﻤﺎﯼ ﮐﻮﻫﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ، ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺩﻭﺩﺵ ﭘﻨﻬﺎﻥ می کنی…

:hanghead:

لینک به دیدگاه

بعضی وقتا از ترس اینکه دل کسیو نشکنیم یه جوری خودمونو میشکنیم که 1 ماه طول میکشه دوباره بچسبیم بهم:sigh: سودن یا نیاسودن مسأله این است

وسوسه سیب و گندم بهونست کرم از خود درخته:ws52:

لینک به دیدگاه

آهای تویی که توسن 18 هستی....لذت ببر از زندگی ت...

 

ریتم عادت نه شیش و هشته... نه سه چهارم.... نه یک دوم... نه اِسلو راک...

 

ریتم عادت یک چیزی تو مایه های سکوته...اون نُت سفید تو دفترچه نت که بین دو تا نت سیاه میاد!

 

شادم...لبخند رو لبامه..کمی بزرگ شدم...اما هنوز شیطون...سر و سامون گرفتم...قاطی مرغا شدم...:girl_blush2:

 

این ور خط بین مرغا خبری نیست..آقایون نیایین..ما گول خوردیم....:ws3:

 

معماریم دوتامون...من زدم خط پیمان کاری...اون ولی سر تیم طراحی...:ws3:

 

هنوز سینه ام به خاک حساسیت داره...من و استادم تو این یکی هم درد شدیم...:w02:

 

این روزا نوچه استاد شدم...چی می گن خارجی ها..اسیستان...:banel_smiley_4:

 

تازه می فهمم...از جای استاد واسادن و شیطنت بچه هایی مثه خودم رو نگاه کردن یعنی چی!:brodkavelarg:

 

تازه و تازه..آره همچی تازگی داره واسم...

 

اینکه بین دانش جو ها حس کنی که همشون ذغال فروشن و تو یک موقعی کد خدای ذغال فروشا بودی!:ws3:

 

 

 

آهای تویی که تو سن 18 هستی....لذت ببر از زندگی ت...درگیر ریتم عادت نشو:ws37:

 

 

پ.ن:حوصله رنگ کردن واژه ها رو نداشتم شاید ازعوارض بالا رفتن سنه:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...