رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

رفتم سراغ کابینت یه لیوان بردارم یه نوشیدنی بخورم دریغ از یه لیوان تمیز......:icon_redface:.هیچی لیوان تو کابینت نبود در ماشین ظرفشویی رو باز کردم فول فول....مجبور شدم هم ماشین رو روشن کنم هم تو کاسه ماست خوری اب میوه بخورم......:icon_pf (34)::ws3:

  • Like 13
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

امشب ، زني كه خنده ي غريبه اي را ديد تا صبح بيدار است...

امشب ، مردي كه دست رئيس را بوسيد تا صبح بيدار است...

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امشب...

 

حالمـان خوب است و مشکلی نیست؛فقط هوا کمی گرم است و دلمـان یک لیوان نوشیدنی خنک میخواهد! هر چند نوشیدنی ِ مضری است ولی احساس می کنیم چیزی جز نوشابه به دلمان نمی چسبد! :whistle:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امشب حالم گرفته اس:sigh:

از اینده ی نامعلومم میترسم.........

 

از اینکه خودمم نمیدونم از زندگی چی میخوام......

و از خودم..................................................................

 

این ترس همیشه با منه..........همیشه........:sad0:

 

+

فقط گاهی پررنگ تر میشه.......مثه امشب:sigh:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

هوایش که به سرم میزند نا آرام میشوم .....

 

دنبال دو بال برای پروازم

 

او را درآسمانها گم کرده ام

 

باز امشب آرامت رو بیقرار کردی رفیق......

 

قطرات اشک امشبم را نیز چون شبهای همیشگیم نثار لبخندهای روح بخشت "پدر مهربانم......":icon_gol:

 

نیازمند دست نوازشت هستم بابایییییییییییییییییی:hanghead:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

امشب حوصله ندارم .......

 

چرا پاکنویس جزوه هام تموم نمیشه ؟؟؟؟

 

 

خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا :4564:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
امشب حوصله ندارم .......

 

چرا پاکنویس جزوه هام تموم نمیشه ؟؟؟؟

 

 

خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا :4564:

 

یادش بخیر.:icon_gol:

این روزا دلم برای اون روزا تنگ شده.:icon_redface:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

امشب انگار خون تازه ای تو رگ های منه

یکی از عمق سکوتم داره فریاد میزنه

منو از جاده نترسون نگو که فاصلمون

صدتا کفش سربیو صد تا عصای آهنه

تو سرم افتاده امشب هوس قدم زدن

رد شدن از دل آتیش توی چشم بهم زدن

پا به پای سیم گیتار خوندن از گذشته ها

تو هوای روشن و پاک ترانه دم زدن

نازنین فقط توی همین نفس با من باش

بگو هستی که برم به این قفس با من باش

گوش بده نبض ترانه تنها با تو میزنه

بی بیه ترانه ها تویی و بس با من باش

بیا امشب از حصار هر بهانه رد بشیم

لهجه ناب و زلال این شبو بلد بشیم

ما دو تا رود خونه ایم تو دریا میرسیم به هم

نکنه طعمه دیوارای سرده سد بشیم

ولی انگار دارم با خودم حرف میزنم

نازنینم تو کجایی صدات رو نمیشنوم

نگاه کن فقط یه سایه پا به پای من میاد

سایه طعنه میزنه تنها رفیق تو منم

  • Like 10
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...