رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

رفتم سراغ کابینت یه لیوان بردارم یه نوشیدنی بخورم دریغ از یه لیوان تمیز......:icon_redface:.هیچی لیوان تو کابینت نبود در ماشین ظرفشویی رو باز کردم فول فول....مجبور شدم هم ماشین رو روشن کنم هم تو کاسه ماست خوری اب میوه بخورم......:icon_pf (34)::ws3:

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

امشب ، زني كه خنده ي غريبه اي را ديد تا صبح بيدار است...

امشب ، مردي كه دست رئيس را بوسيد تا صبح بيدار است...

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

امشب...

 

حالمـان خوب است و مشکلی نیست؛فقط هوا کمی گرم است و دلمـان یک لیوان نوشیدنی خنک میخواهد! هر چند نوشیدنی ِ مضری است ولی احساس می کنیم چیزی جز نوشابه به دلمان نمی چسبد! :whistle:

لینک به دیدگاه

امشب حالم گرفته اس:sigh:

از اینده ی نامعلومم میترسم.........

 

از اینکه خودمم نمیدونم از زندگی چی میخوام......

و از خودم..................................................................

 

این ترس همیشه با منه..........همیشه........:sad0:

 

+

فقط گاهی پررنگ تر میشه.......مثه امشب:sigh:

لینک به دیدگاه

هوایش که به سرم میزند نا آرام میشوم .....

 

دنبال دو بال برای پروازم

 

او را درآسمانها گم کرده ام

 

باز امشب آرامت رو بیقرار کردی رفیق......

 

قطرات اشک امشبم را نیز چون شبهای همیشگیم نثار لبخندهای روح بخشت "پدر مهربانم......":icon_gol:

 

نیازمند دست نوازشت هستم بابایییییییییییییییییی:hanghead:

لینک به دیدگاه

امشب حوصله ندارم .......

 

چرا پاکنویس جزوه هام تموم نمیشه ؟؟؟؟

 

 

خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا :4564:

لینک به دیدگاه
امشب حوصله ندارم .......

 

چرا پاکنویس جزوه هام تموم نمیشه ؟؟؟؟

 

 

خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا :4564:

 

یادش بخیر.:icon_gol:

این روزا دلم برای اون روزا تنگ شده.:icon_redface:

لینک به دیدگاه

امشب انگار خون تازه ای تو رگ های منه

یکی از عمق سکوتم داره فریاد میزنه

منو از جاده نترسون نگو که فاصلمون

صدتا کفش سربیو صد تا عصای آهنه

تو سرم افتاده امشب هوس قدم زدن

رد شدن از دل آتیش توی چشم بهم زدن

پا به پای سیم گیتار خوندن از گذشته ها

تو هوای روشن و پاک ترانه دم زدن

نازنین فقط توی همین نفس با من باش

بگو هستی که برم به این قفس با من باش

گوش بده نبض ترانه تنها با تو میزنه

بی بیه ترانه ها تویی و بس با من باش

بیا امشب از حصار هر بهانه رد بشیم

لهجه ناب و زلال این شبو بلد بشیم

ما دو تا رود خونه ایم تو دریا میرسیم به هم

نکنه طعمه دیوارای سرده سد بشیم

ولی انگار دارم با خودم حرف میزنم

نازنینم تو کجایی صدات رو نمیشنوم

نگاه کن فقط یه سایه پا به پای من میاد

سایه طعنه میزنه تنها رفیق تو منم

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...