goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ [TABLE=width: 580] [TR] [TD=width: 240]سرو چمان من چرا ميل چمن نمي کند [/TD] [TD=width: 100] [/TD] [TD=width: 240] همدم گل نمي شود ياد سمن نمي کند [/TD] [/TR] [/TABLE] 10 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ قد همون روزایی که مدرسه میرفتم و تو زمستون دعا دعا می کردم که برف بیاد و تعطیل بشه مدرسه دلم میخواد که فردا تعطیل بشه!! ینی میشههههههههههههههههههههههههههههههه؟؟؟؟:shad::w42::w14::w330: 12 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ دیگر کسی نمانده که باهم آدم برفی درست کنیم. اگر هم مانده حس و حالش را ندارد، میگوید برو بابا دلت خوشه...... رفقای بچگیم را میخوام که فردا که تعطیلم آدم برفی بسازم. اما آدم برفی ذهن من هم خسته است....... 19 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ امروز صبح مثه همیشه با نق زدنو و کلافگی از خواب نازنین پا شدم به خاطر یه واحد آزمایشگاه برم یونی که همه چیش برام تکراری شده ، فکرشو نمیکردم بعد از 4 سال خاطره ی جدید دیگه ای از اونجا برام ثبت شه .... اتوبوسهای یونی وسط راه توی برف گیر کردن چند کیلو متر تا دانشکده رو توی اون هوای مه آلود و برفی پیاده بالا رفتیم ... با اینکه استاد هم درست مثه ما توی برف گیر کرد و کلاس تشکیل نشد ولی خوشحالم از اینکه صبح بیدار شدم و با اون سختی خودمو به یونی رسوندم چون خاطره ی این روز "سخت و شیرین" رو با مدرک لیسانسی که قراره بگیرم عوض نمیکنم! 22 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ چه خوب است ارامش چه در برف چه در ظهر مرداد 11 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ اولش این که عجب هوایی شده منم دیوونه ی ادم برفی...زده بود به سرم وسط حقانی پیاده شم برم برف بازی آیییییییییی مردم بهم بخندن دلشون باز شه که نگوووووووو...:biggrin: دومش این که خدا عجیب با من بازیش گرفته هی حالم خوبه هی حالم بده...موندماااااااا از صبح تا شب صد دفعه تغییر حال میدم خب درست نیست بچه مردم چی میگن...کلا همه علامت تعجبن این روزا در برابر من... 16 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ بگو چه مرگته دوباره میخونی دوباره بی فایدست خودت که میدونی بگو چه مرگته که بازم پر از حرفی سراپا آتیشی تو این شب برفی. هنوز منتظرییییییییی بیاد و یاره تو شه بهاره تو مرده دلت چقدر خوشه پرنده ای امااااااااااا اسیر کوچ خودت همیشه هم میرسی به هیچو پوچ خودت نگاه به اینه بکن چقدر شکسته شدی شکستنت اما چقدر شکسته شدی سحر تو راهه و تو دوباره بیتابی چه مرگته دله من چرا نمیخوابی نگوووو بهار چی شدهههههههه، برنده ی غمگین برای هیشکی نخون؛ به پای هیشکی نشین 9 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ بسيار مهم یک خانواده معروف در شهری در نزدیکی دریاچه میشیگان امریکا پسر 25 ساله خود را در حادثه آتش سوزی منزل در چهارم ژوئن امسال از دست داد. این پسر که دو هفته قبل از حادثه از دانشگاه Wisconsin-Madison فارغ التحصیل شده بود ، برای دیدن خانواده اش به خانه می آید. بعد از صرف ناهار با پدر به اتاقش می رود تا قبل از آمدن مادرش به خانه و دیدن او، کمی استراحت کند. اما مدتی بعد همسایه ها با دیدن آتش به 911 زنگ می زنند. متاسفانه پسر خانواده در این حادثه جان خود را از دست می دهد . وقتی پلیس علت حادثه را جستجو می کند متوجه می شود که او از laptop در تخت موقع استراحت استفاده می کرده است. استفاده از لپ تاپ در تخت بدلیل اینکه فن دستگاه بسیار گرم می شود و قابلیت خنک کردن سیستم را نخواهد داشت گاز مونواکسید کربن تولید می کند که کشنده و بی بو است و موجب خفگی می شود. همچنین دستگاه آتش می گیرد و خانه می سوزد. تحقیقات نشان داد این پسر ابتدا از خفگی فوت نموده و سپس آتش سوزی رخ داده است. لطفا مراقب باشید و هیچگاه در تخت و جایی که پتو و ملافه یا شرایطی مشابه وجود دارند که موجب گرم شدن لپ تاپ می شود، از این دستگاه استفاده نکنید. حتی روی پای خود نیز نگذارید. 11 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ بابا این ماهواره ام شری شده واسه ماها....سریال مارکوسه چیه pmc میزاره؟... هی نو سیگنال میشه بابام و مامان و مادر بزرگم داد میرنن علیرضــــا علیرضــــا علیرضــــا علیرضــــا ..... جانم؟ بیا برو بالا همون کاری رو کردی دوباره بکن درست شه:viannen_38: منم هلک و هلک قوری بدست آبجوش رو میریزم رو lnb ماهواره... خوب شد خوب شد بیا ...ننه مرسی جای حساسش بود..کجاش بود مادر بزرگ؟ مادر بزرگ:مارکوس داشت ماچ میکرد :icon_pf (34): 15 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ خیلی خیلی حالم معرکه هس:shad::w14::w42: فقط تعطیلی فردا رو کم دارم :5c6ipag2mnshmsf5ju3 11 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ اولش این که عجب هوایی شده منم دیوونه ی ادم برفی...زده بود به سرم وسط حقانی پیاده شم برم برف بازی آیییییییییی مردم بهم بخندن دلشون باز شه که نگوووووووو...:biggrin:دومش این که خدا عجیب با من بازیش گرفته هی حالم خوبه هی حالم بده...موندماااااااا از صبح تا شب صد دفعه تغییر حال میدم خب درست نیست بچه مردم چی میگن...کلا همه علامت تعجبن این روزا در برابر من... عوضش من رفتم کلی برف بازی کردم :shad: انقده حال داد انگاری همین الان متولد شدم هرچی حس کودکی داشتم همشو بدون هیچ ترسی ریختم بیرون جیع داد بدو بدو شیطونی یه اقا رو هم با گوله برف زدم بعدش هم قایم شدم ندید واااااااااااااااااااااااااای چقدر امشب حالم معرکه است :w14: 13 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ خدا رو شکر همه حالشون خوبه امروز. خواستم از حال بدم بنویسم اما دلم نیومد این شادی رو خراب کنم. سلامتی هر چی بامعرفته 14 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ خدا رو شکر همه حالشون خوبه امروز. خواستم از حال بدم بنویسم اما دلم نیومد این شادی رو خراب کنم. سلامتی هر چی بامعرفته سلامتی دل در به درت سلامتی دل خونت اینم میگذره دادا...زیاد غصشو نخور:icon_pf (17): 8 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ به سلامتی عقرب! که به خواری تن نمی ده (عرض شود که عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه.) به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست به سلامتی همه خوبا که سخت مشغول شطرنج زندگی اند و نمیدونن ما مات رفاقتشون هستیم. به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه. به سلامتی بچه های قدیم که با زغال واسه ی خودشون سبیل می ذاشتن تا شبیه باباهاشون بشن نه بچه های الان که ابروهاشون رو بر می دارن تا شبیه مادراشون بشن. به سلامتی آسمون که با اون همه ستاره اش یه ذره ادعا نداره ولی یه سرهنگ با سه تا ستاره اش دهن عالم و آدمو سرویس کرده. و به سلامتی میخی که هرچی توسرش زدن خم نشد. و به سلامتی شراب ناب اندلس 9 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ کاش اصلا دوستت نداشتم ... کاش احساسمو عشقت میمرد ... 9 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ به سلامتی عقرب! که به خواری تن نمی ده (عرض شود که عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه.)به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست به سلامتی همه خوبا که سخت مشغول شطرنج زندگی اند و نمیدونن ما مات رفاقتشون هستیم. به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه. به سلامتی بچه های قدیم که با زغال واسه ی خودشون سبیل می ذاشتن تا شبیه باباهاشون بشن نه بچه های الان که ابروهاشون رو بر می دارن تا شبیه مادراشون بشن. به سلامتی آسمون که با اون همه ستاره اش یه ذره ادعا نداره ولی یه سرهنگ با سه تا ستاره اش دهن عالم و آدمو سرویس کرده. و به سلامتی میخی که هرچی توسرش زدن خم نشد. و به سلامتی شراب ناب اندلس سرهنگ که ستاره نداره عزیزم . اون سروانه که ستاره داره و مال سرهنگ یه چی دیگه بهش میگن :vahidrk::vahidrk: 5 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۰ سرهنگ که ستاره نداره عزیزم . اون سروانه که ستاره داره و مال سرهنگ یه چی دیگه بهش میگن :vahidrk::vahidrk: حالا ستاره نه سیاره 4 لینک به دیدگاه
JMSBeta 548 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ دعوا نکنین ، اصل مطلب رو بچسبین ، ستاره و سیاره بهانه س 5 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۰ 2ساعت زير برف قدم زدم امروز... مثل ديوونه ها ميرفتم زير درختا، بعد تكونشون ميدادم كل برف روش ميريخت سرم! ولي بازم نشد... 20 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده