رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

تویی که نمیشناسمت

و

تویی که میشناسمت

 

هر که هستی

ممنونم

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 13
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

در کودکی، پاکن هایی ز پاکی داشتیم

یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هایش درد داشت

 

گرمی دستانمان از آه بود

برگ دفترهایمان از کاه بود

تا درون نیکت جا میشدیم، ما پر از تصمیم کبری میشدیم

با وجود سوز و سرمای شدید، ریزعلی پیراهنش را می درید

کاش میشد باز کوچک میشدیم

لااقل یک روز کودک میشدیم...020.gif

 

 

  • Like 11
لینک به دیدگاه

ما دلمون قلمبه نمیشه از حرفای نگفته،پشت و رو نداریم،دوستای واقعی مون کمن ولی واقعین،دو بعدی نیستن،سه بعدین!

اما دلمون یکم نازکه!

  • Like 16
لینک به دیدگاه

چه بی انتهاست.....جست و خیز آدمکان.....برای هیچ....و همه چیز.....

لحظه ای آرامش بر روی صتدلی تماشاگران می خواهم.....در میان پرده ی جست و خیز.....

تا اندکی از آن پاکت مقوایی....کام تلخم را از این نمایش شیرین کنم....

نمایشی که باید آن را دید....چون درها تا پایان نمایش بسته است....

دل من هم به همین میان پرده ها خوش است...

  • Like 14
لینک به دیدگاه

امروز یه کلیپ دیدم. ... پدری که سه تا دخترش رو با سلاح گرم کشت ...

 

کدوم پدری دلش میاد دختراشو بکشه ... یکیشون هم در شرف ازدواج بود ...:sigh:

 

واقعاً که آدمها خیلی بی وجدانن ... :sigh:

 

دوستانی که بیماری قلبی دارن اصلاً نبینن ... :hanghead:

 

...

  • Like 14
لینک به دیدگاه

دیشب قبل اینکه خوابم ببره خیلی فکر کردم

یهو فهمیدم که از خودم خسته شدم

از منطق خسته شدم

از خط قرمزام خسته شدم

از فرار کردن از عشق خسته شدم

همون نصف شبی انلاین شدم و شانسم خوب بود که یه دوست خوب پیدا کردم

راست میگفت مشکل از یه جا دیگه بود

چون از درس خوندنم راضی نبودم به چیزای دیگه گیر داده بودم

از فردا میرم کتابخونه درس میخونم تا دیگه از همه چی دور باشم

اگه به اولویت اولم برسم فکرم نمیتونه از دستم فرار کنه .

کلی دیگه حرف دارم اما تقصیر شما نیست که دلم گرفته پس نمیگم

  • Like 12
لینک به دیدگاه

چه میکنه این شجریان... :ws37:

 

بــــبار ای بــــارون ببــــــار‎

با دلُم گریه كن، خون ببار‎

در شبای تیـــره چون زلــــف یــــار‎

بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون‎

دلا خــــون شو خـــون ببـــار‎

بر كوه و دشت و هامون ببار‎

دلا خــــون شـو خـــون ببــار‎

بر كوه و دشت و هامون ببار‎

به سرخی لبای ســـرخ یــار‎

به یــاد عاشقــای این دیـــار‎

به داغ عاشقای بی مزار ای بارون

  • Like 12
لینک به دیدگاه

مثل کبریت کشیدن در باد ، دیدنت دشوار است من که به معجزه ایمان دارم

می کشم آخرین دانه ی کبریتم را درباد.......هر چه بادا باد..

  • Like 15
لینک به دیدگاه

چه اندیشه های نوونازنینی

 

تحملشان شده است در حد تیم ملی

 

البت تیم ملی فوتبال ایران :texc5lhcbtrocnmvtp8

  • Like 2
لینک به دیدگاه

بعضی زخمها را باید درمان کنید تا بتوانید به راهتان ادامه دهید، بعضی زخمها باید باقی بماند تا هرگز راهتان را گم نکنید.

  • Like 9
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...