Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۰ تویی که نمیشناسمت و تویی که میشناسمت هر که هستی ممنونم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 13 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۰ براستی که هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه 9 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۰ در کودکی، پاکن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود برگ دفترهایمان از کاه بود تا درون نیکت جا میشدیم، ما پر از تصمیم کبری میشدیم با وجود سوز و سرمای شدید، ریزعلی پیراهنش را می درید کاش میشد باز کوچک میشدیم لااقل یک روز کودک میشدیم... 11 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۰ ما دلمون قلمبه نمیشه از حرفای نگفته،پشت و رو نداریم،دوستای واقعی مون کمن ولی واقعین،دو بعدی نیستن،سه بعدین! اما دلمون یکم نازکه! 16 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۰ دلم شکسته است. عجیب نیـازمند یک بند زن هستم...! 17 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۰ چه بی انتهاست.....جست و خیز آدمکان.....برای هیچ....و همه چیز..... لحظه ای آرامش بر روی صتدلی تماشاگران می خواهم.....در میان پرده ی جست و خیز..... تا اندکی از آن پاکت مقوایی....کام تلخم را از این نمایش شیرین کنم.... نمایشی که باید آن را دید....چون درها تا پایان نمایش بسته است.... دل من هم به همین میان پرده ها خوش است... 14 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۰ اینم اولین برف پاییزی....چه زود سرد شد هوا! 14 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ امروز یه کلیپ دیدم. ... پدری که سه تا دخترش رو با سلاح گرم کشت ... کدوم پدری دلش میاد دختراشو بکشه ... یکیشون هم در شرف ازدواج بود ... واقعاً که آدمها خیلی بی وجدانن ... دوستانی که بیماری قلبی دارن اصلاً نبینن ... ... 14 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ دلم یه آغوش مهربون میخواد:girl_blush2: 13 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ ماهی همیشه تازه نمیمونه تا دیر نشده از اب بگیرینش 10 لینک به دیدگاه
bme.masood 5832 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ دیشب قبل اینکه خوابم ببره خیلی فکر کردم یهو فهمیدم که از خودم خسته شدم از منطق خسته شدم از خط قرمزام خسته شدم از فرار کردن از عشق خسته شدم همون نصف شبی انلاین شدم و شانسم خوب بود که یه دوست خوب پیدا کردم راست میگفت مشکل از یه جا دیگه بود چون از درس خوندنم راضی نبودم به چیزای دیگه گیر داده بودم از فردا میرم کتابخونه درس میخونم تا دیگه از همه چی دور باشم اگه به اولویت اولم برسم فکرم نمیتونه از دستم فرار کنه . کلی دیگه حرف دارم اما تقصیر شما نیست که دلم گرفته پس نمیگم 12 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ چی بگم که دلم خونه دله من دارم؟؟!؟! :viannen_38: 9 لینک به دیدگاه
sinister89 4245 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ یه لحظه عاشق من باش................... 5 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ به باران برسانید سلام ما را ......................... 9 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ چه میکنه این شجریان... بــــبار ای بــــارون ببــــــار با دلُم گریه كن، خون ببار در شبای تیـــره چون زلــــف یــــار بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون دلا خــــون شو خـــون ببـــار بر كوه و دشت و هامون ببار دلا خــــون شـو خـــون ببــار بر كوه و دشت و هامون ببار به سرخی لبای ســـرخ یــار به یــاد عاشقــای این دیـــار به داغ عاشقای بی مزار ای بارون 12 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ مثل کبریت کشیدن در باد ، دیدنت دشوار است من که به معجزه ایمان دارم می کشم آخرین دانه ی کبریتم را درباد.......هر چه بادا باد.. 15 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ چه اندیشه های نوونازنینی تحملشان شده است در حد تیم ملی البت تیم ملی فوتبال ایران :texc5lhcbtrocnmvtp8 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۰ بعضی زخمها را باید درمان کنید تا بتوانید به راهتان ادامه دهید، بعضی زخمها باید باقی بماند تا هرگز راهتان را گم نکنید. 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده