هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ تو بهشت يه جاييي هست بهش ميگن انجمن نو انديشان 18 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ ای خدا!من نمی دونم این چه حسیه که بعد یه مدت تعطیلی نه تنها دلم واسه یونی و بچه ها تنگ نمی شه،کلا دوست ندارم از شعاع 20 متری یونی هم رد شم! من 15 ساله دارم این حسو 2 بار در سال تجربه می کنم،هربار هم سعی می کنم باهاش مقابله کنم اما با یه تعطیلی دوباره همه چیز برمی گرده به قبل! خدا جون این بار هم کمکم کن لطفا!:5c6ipag2mnshmsf5ju3 ###### چرا خوابم نمی بره؟بابا من 20 ساعته بیدارم! مرا مجبور به استفاده ی نادرست از حرفه ام نکنید ... :whistles: 24 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ همیشه فکر می کردم چرا تا یکی به دیگری ابراز علاقه می کنه ، با این که طرف مقابل شاید خیلی هم منتظر این لحظه بوده ، اما تا می فهمه دیگری خواهانش شده به راحتی می گذره و می ره ؟! امروز درک کردم که آدما خیلی عجیبن و در عین حال خیلی احمق، و البته طماع! همیشه دوست دارن که دنبال چیزی که خواهانش هستن بدَوَن ؛ به همین خاطره که اگر همون چیز به راحتی براشون مهیا بشه براشون ارزشی نداره ! همیشه فکر می کنن بهترین ها از آن دیگرانه و در دور دست ها و این قدر در این آرزوهاشون غرق می شن که یادشون می ره جایگاه خودشون ، بغل دستشون و جلوی پاشون رو نگاه کنن ؛ و وقتی همین ها رو هم که براشون ارزشی نداشته از دست بدن با حسرت می شینن و بهش فکر می کنن واقعا چرا ما آدما این جوری هستیم؟! 24 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ [h=5]زخم که می خـوری ، مـزه مـزه اش کن! حـتمـا نمکش آشناست...! [/h] 21 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ دارم م م م م رادیو گوش میدم برنامه صبح ایرانی ی ی این رو گذاشته باز آمد بوی ماه مدرسه *** بوی بازی های راه مدرسه بوی ماه مهر ماه مهربان *** بوی خورشيد پگاه مدرسه از ميان کوچه های خستگی *** می گريزم در پناه مدرسه باز می بينم ز شوق بچه ها *** اشتياقی در نگاه مدرسه زنگ تفريح و هياهوی نشاط *** خنده های قاه قاه مدرسه باز بوی باغ را خواهم شنيد *** از سرود صبحگاه مدرسه روز اول لاله ای خواهم کشيد *** سرخ بر تخته سياه مدرسه چقد بدم میاد از بوی ماه مهررررررررررررررررررررررر 10 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ هرچه کردم نتوانستم با عقب یا جلو کردن عقربه ی ساعت ، روزگار را بفریبم . . . 20 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ 1 ساعت عقب کشییدیم آقا ما مکافات داریم تو خونه:icon_pf (34): جرات نمیکنیم برنامه هامونو ساعت اعلام کنیم هر چی میگیم میگن با ساعت قدیم یا جدید:icon_pf (34): 12 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ آخ جون تونستم اولین قسمت سریال کلاه پهلوی رو ببینم :hapydancsmil: امشبم قسمت دومشه کلی حرف داره توشااااااااااااااااااااااااا کلی فقط داره از افعال معکوس استفاده می کنه (حالا فکر کن می کنه ) کارگردان سریال کیف انگلیسی با بازی عالی لیلای عزیز خودم یادتونه ؟ ضیاالدین دری درسته تو این مملکت هیچوقت نمیزارن یه سریال بی طرف ساخته بشه ولی بازم درنوع خودش می تونه مفید باشه درضمن آیت اللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللله :putertired: علم الهدا از دیدن خانوماش چیز شده داشتم فکر می کردم خانومای این سریال چیزکننده بودن یا خانومای سریال یوسف ولش کن به من چه جمعه ها ساعت 10 پوآروی محبوبمو می دیدم حالا که به مهپاره دسترسی ندارم میشینم اینو می بینم پ.ن : بعد از سه سال و اندی این اولین باره دارم میشینم پای رسانه میلی :icon_razz: 21 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ فردا پاییز شروع میشه. بچه ها برای من دعا کنید... خواهشه... 21 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ دخمل خانومای عزیز هر وقت غاط زدین هروقت مختون هنگ کرد هروقت کلافه بودین هروقت استرس داشتین هر وقت موقع کار رو پروژه تون بعدشو ندونستن چیکار کنین فقط کافیه برید جلو آینه و یه دست قشنگ از ته آرایش کنید رژ غلیظ (برق لب یادتون نره ) سایه چش ازنوع جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغ و شیطانیش رژگونه درحد چیییییییییییییییییییییییییی لاک ناخن ناخونای پاتونم یادتون نره مدل موی عجق وجق بعععععععععععدش انقدهههههههههههههههه آدم از استرس خالی میشه درضمن یه شام مفصل هم نوش جون فرمودم پش بندش یه لیوان بزرگ چاییییییییییییی پررنگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ کلا امشب زدم به سیم اخر:(2310): الانم فکر کنم برا پاک کردن این همه رنگ و لعاب باید برم زیر دوش آب 21 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ بی احساس ترین آدم های امروز، با احساس ترین آدمای دیروزند . . . 20 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ گاهی آدم باید بی خیال همه چیز شود...دستش را بگذارد زیر سرش و بگوید: بگذار منتظر بمانند.....:164: 17 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ توجه..توجه....طبق آخرین اخبار رسیده دوستان با حضور کم نظیرشون در رای گیری مسابقه ی تالار...در شرکت در اون کم همتی کردن و گفتن...ما رای می دیم یکی دیگه شرکت کنه!!! های تویی که پریدی به گزینه ی مسابقه ی طنز رای دادی!! های تویی که نیشت وازه...ببخشید بازه!!!!:4chsmu1: های تویی که نمک رو زخم نیستی....نمک شور نیستی...نمک به اندازه هستی... های حتی تویی که صبح تا شب خسته می نویسی...بیا بنویس..از خودت بنویس...خاطره بنویس...خاطره ی بچگی بنویس...:babygirl: دیگه نمی خواد ببافی که!!! باید بشینی فسفر بسوزونی یادت بیاد......!!! یک آتشی پارگی...یک دست به گل آب دادن....ی:hrqr6zeqheyjho1f9mxک به معنای واقعی رفتن از دیوار راست به بالا...:w12: یک شیرین زبونی......:tt2: یک دروغ پدر و مادر رو جلوی آیفون رو کردن که بابا خونه است ولی می گه نیست!!!.... یک حرف خصوصی خانوادگی تو خونه رو بیرون گفتن......نظر مادرتون در مورد خواهر شوهرش رو تو روش گفتن..... از این خاله زنک بازی ها هم داشتین..بیاین... بیاین تو روخدا.... بیاین یکم بخندیم!!!!... نیشمون رو وا کنیم...تو یک تاپیک بگیم گور بابای در به دریمون..گوربابای خستگی مون...گوربابای نادانی بعضی ها که حرص در میاره....گوربابای اونا که چشم دیدنمون رو ندارن....گوربابای دوروغ گو ها..... بیاین در حد یک تاپیک یک مسابقه بخندیم....وقت هست بازم زانوی غم بغل بگیریم... نشانی نویسنده:زندگی/سر دوراهی بچگی/کوچه ی خاطرات/پلاک خنده نشانی گیرنده:خودتون خاطرات خودتون رو به صاحب تاپیک ذیل بفرستین.....فقط نمک یادتون نره....به اندازه باشه.... [h=1]فراخوان مسابقه : خاطره ای از کودکی ( طنز )[/h] 18 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ دیروز که باز هم لبانت طعم گس گرفته بود عینک تیره ات را روی میز گذاشتی چشمانت را بستی و ذهنت عریان شد غافل از اینکه ... پشت این تیرگی یک تن عریان انتظارت را می کشید 19 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ خدا نکنه از دهنت بپره به یارو بگی... ایول چقدر کارت خوبه... چقدر حرفه ای هستی... چقدر........... و خلاصه ازش تعریف کنی... همچین خودشو میگیره که از گفتت پشیمون میشی... :-ا 20 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۱ یعنی چرا من اینجوری ام؟ چرا همه چی رو زود فراموش میکنم 8 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۱ به تیمور گفتم چیه این همه نم و رطوبت حایی که برف میاد صب مردم پرده را میزنند کنار همه چی را سپید سپید میببند زیبای زیبا اینجا چی ؟ صب پا میشی همه جا خیس و نمناکه اصن ادم باید زیر برف زندگی کنه کار کنه بازی کنه عاشق شه بره ، بیاد ... تیمور گفت: . . و ازادی برای مردم مثله همون برفی هست که میگی ما اسیر هوای نمناکیم تیمور همون سایمه که بام حرف میزنه. 16 لینک به دیدگاه
millan 1272 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۱ هیچکس، بر نیمکت پارک به تنهایی نمینشیند، یا یار در بر است، یا یاد یار در سر…! 16 لینک به دیدگاه
Peyman 16150 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۱ اونوقتا من و خواهرم یه اتاق داشتیم هفته اول مهر پدرم همیشه صُبا ساعت هفت می اومد تو اتاق با یه لحن آهنگین می گفت "مدرسه ها باز شده" ما دو تایی اینقد از این آهنگ و جمله بدمون میومد یکی از بچه ها نوشت خوشحالم از اینکه بچه مدرسه ای نیستم من حسرتشو می خورم ... 17 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۱ فردا کلاس ندارم ولی یه ساعت راهو میکوبم میرم دانشگاه. از خونه موندن بهتره 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده