.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ تعداد فرندهای فیس بوک 200_300تا؛ تعداد کانتکتهای گوشی200_300تا؛ تعداد فرندهای انجمن 100_200تا؛ تعداد دوست های اطراف... تعداد فامیل و آشنا... تعداد... و در نهایت... حس تنهایی... 26 لینک به دیدگاه
O-N 10553 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ هر روز با دلي تنگ ميام اينجا و با دلي گرفته ميرم. عجيبه كه اينقدر فراموشكاريم. بين آدم هايي كه حتي فكرشم نميكردم بحثايي پيش اومده كه شايد خورشيدم نتونه سايه سنگينشو كنار بزنه... چقدر حساس شديم! يه سوالي خيلي ذهنمو مشغول كرده... بعد از همه ي اينا قراره چي بشه؟ از بين بردن خيلي چيزا راحته... ولي به دست آوردنشون... پ.ن: منظورم هيچ فرد خاصي نبود. چون هيچ كدوم بهم مربوط نميشن و در جريانشون نيستم، قضاوتيم نميكنم. اميدوارم كسي دلخور نشه! 18 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ای قطار راهت را بگیر و برو!! نه کوه توان ریزش دارد نه ریز علی پیراهن اضافه!!!! هیچ چیز مثل سابق نیست....... 17 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ باید برم بخوابم تا عزیزانم رو به این زودیا نگریونم. آره خواب ... سالها باید بخوابم. خدایا میشه؟ :w821: 8 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ اگه [/url]همه دنیا دست به یکی کردن تو ناراحت بشی....ولی یکی از ته دل خواست که خوشحال باشی....حرف اون یک نفر رو گوش کن....میگی چرا؟؟!!!! آخه قلب کوچیکه میشکنه.....نه به خاطر خودت به خاطر اون....میبینی فرمولش خیلی ساده است....تو اونو خوشحال میکنی...پس خودتم خوشحال میشی...حداقل حس خوبی پیدا می کنی 19 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ دلم کتاب شعر سهرابم رو میخواد... دلم نمیخواد برم توی سایت... دوست دارم ورق بزنم... اون رنگ کاهی گونه کتابو ببینم... حس کنم این حرفا برای سهرابه نه برای من نه برای تو... حس خوب...آرامش... 15 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ مرگ شیرین ترین حالت است. برای پوچ گرایان آخر همه پوچی ها است. برای مادیون آخر همه اضطراب ها است. برای زاهدان دیندار بهشت موعود است. برای گنهکاران دیندار پایان فرو رفتن در جهنم است. برای دوست ها ابدی شدن دوستی است. برای عشاق وصال معشوق است. برای عارفان برداشتن آن تک قدم مانده به آغوش خدا است. ... .. . مرگ برای همه شیرین ترین حالت است. شیرین ترین رویا :rose: 12 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ هیچوقت خاطره ها رو پاک نکنید ... شاید یه روزی با خوندنشون ، نظرتون عوض شد ! 29 لینک به دیدگاه
محمدa 1104 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۰ روزهايم همه غم خاطراتم همه محو ذهن من خسته تر از هر روز است باغ انديشه ام از زمزمه آب تهي است پاي آن نارون خسته هنوز نقش يک چشمه خشکيده بجاست روي هر برگ چنار سايه زرد خزان خيمه زده است باغم از زمزمه عشق تهي است باورم (( تنهائي )) است چه کسي اشک مرا مي فهمد؟ 6 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۰ همیشه میگن نیمه پر لیوان رو ببین... نیمه خالی رو دیدن نشونه بدبینیه... و من این روزها؛ به قطره ای در لیوان دلخوشم... و به این همه خوشبینی بدبینم... 21 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۰ قلبم درد میکنه! 2 تاحالت داره... 1. عاشق شدم 2. دارم می میرم احتمال دوم خیلی بیشتره... :w768: 24 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ اگر روزی بین ماندن و رفتن شک کردی ... حتما برو! بی معطلی! چون نمیبایست کار به شک می کشید؛ که بیاندیشی یا نیاندیشی! همان لحظه شک؛ کار تمام است ...! 22 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ کلامی از این دل بالا نمیاد...! 20 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ ترجیح میدهم به جای حل معادلات دیفرانسیل پیچیده،یک پیک شادی به من بدهند تا آن را رنگ کنم...... ریاضیات مارا کُشت. 21 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ ای کاش انسانها هم انقدر که ازارتفاع هراس داشتند !کمی هم از پستی میترسیدند..... 15 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مرداد، ۱۳۹۰ دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد... چه با قاطعیت میگه این خانومه...این جمله رو..!!!. این اپراتور کامپیوتری هم باور کرده...اما من هنوز...هم گاهی این شماره رو میگیرم... به امید این که...!!! باور نمیکنم....2 سال گذشت و من تو حسرت 15 دقیقه دیر زنگ زدن خودم موندم.... حسرت یه لجاجت...حسرت یه اشتباه...!!! نمیدونم چقدر باید بگذر ه که وقتی که به اون روز که فکر میکنم.تنم نلرزه...بغضم نگیره...!!!.:( نمیدونم چقدر باید بگذره تا باور کنم که سقوطت با پرواز یکی شد..!!!! نمیدونم چقدر باید بگذره که باور کنم که دیگه نیستی...!! .. بازهم شماره رو میگیرم...بازهم اس ام اس میدم... اما فایده نداره.... . . . دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد....!!! 34 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۰ ذهن های مشغول و شلوغ....سرهای داغ از فکر زیاد.....لرزش دستها.....بی اشک.....بی صدا....جز صدای نفس... میشمارد.....هر چیزی را..... ثانیه....پرنده....تیرچراغ برق... وقتی میشماری فکر میکنی به چه عددی میرسی؟؟!! مهم نیست.....تنها چیزی که میتواند به این ذهن مشوش و درهم نظمٍ آرامی بدهد همین اعداد منظم ساده هستند 17 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۰ آخ...راه رفتن توی برف میچسبه ها الان ! تنها ........ 16 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۰ دلم برای اون نیمکتی که گوشه درختا پنهون بود تنگ شده... دلم برات تنگ نازنین نگارم... انقد دلتنگم که دیگه نوشتن هم آرومم نمیکنه 9 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۰ نمیدونم تا حالا کسی تو دستان شما و جلوی چشمتان مرده یا نه..... اما صحنه عجیبی است،فرد کم کم زرد میشود و سرد. یکی از تلخ ترین لحظات زندگی ام بود. 26 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده