رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

تعداد فرندهای فیس بوک 200_300تا؛

تعداد کانتکتهای گوشی200_300تا؛

تعداد فرندهای انجمن 100_200تا؛

تعداد دوست های اطراف...

تعداد فامیل و آشنا...

تعداد...

و در نهایت...

حس تنهایی...:hanghead:

  • Like 26
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

هر روز با دلي تنگ ميام اينجا و با دلي گرفته ميرم.

عجيبه كه اينقدر فراموشكاريم.

بين آدم هايي كه حتي فكرشم نميكردم بحثايي پيش اومده كه شايد خورشيدم نتونه سايه سنگينشو كنار بزنه...

چقدر حساس شديم!

 

يه سوالي خيلي ذهنمو مشغول كرده...

بعد از همه ي اينا قراره چي بشه؟ :hanghead:

از بين بردن خيلي چيزا راحته... ولي به دست آوردنشون...

 

 

پ.ن: منظورم هيچ فرد خاصي نبود. چون هيچ كدوم بهم مربوط نميشن و در جريانشون نيستم، قضاوتيم نميكنم. اميدوارم كسي دلخور نشه!

  • Like 18
ارسال شده در

ای قطار راهت را بگیر و برو!!

 

نه کوه توان ریزش دارد نه ریز علی پیراهن اضافه!!!!

 

هیچ چیز مثل سابق نیست.......

  • Like 17
ارسال شده در

باید برم بخوابم تا عزیزانم رو به این زودیا نگریونم.

آره خواب ... سالها باید بخوابم.

خدایا میشه؟ :w821:

  • Like 8
ارسال شده در

دلم کتاب شعر سهرابم رو میخواد... دلم نمیخواد برم توی سایت... دوست دارم ورق بزنم... اون رنگ کاهی گونه کتابو ببینم... حس کنم این حرفا برای سهرابه نه برای من نه برای تو...

 

حس خوب...آرامش...

 

 

 

 

 

  • Like 15
ارسال شده در

مرگ شیرین ترین حالت است.

برای پوچ گرایان آخر همه پوچی ها است.

برای مادیون آخر همه اضطراب ها است.

برای زاهدان دیندار بهشت موعود است.

برای گنهکاران دیندار پایان فرو رفتن در جهنم است.

برای دوست ها ابدی شدن دوستی است.

برای عشاق وصال معشوق است.

برای عارفان برداشتن آن تک قدم مانده به آغوش خدا است.

...

..

.

مرگ برای همه شیرین ترین حالت است.

شیرین ترین

رویا

:rose:

  • Like 12
ارسال شده در

هیچوقت خاطره ها رو پاک نکنید ...

 

شاید یه روزی با خوندنشون ، نظرتون عوض شد !

  • Like 29
ارسال شده در

روزهايم همه غم خاطراتم همه محو ذهن من خسته تر از هر روز است باغ انديشه ام از زمزمه آب تهي است پاي آن نارون خسته هنوز نقش يک چشمه خشکيده بجاست روي هر برگ چنار سايه زرد خزان خيمه زده است باغم از زمزمه عشق تهي است باورم (( تنهائي )) است چه کسي اشک مرا مي فهمد؟

  • Like 6
ارسال شده در

همیشه میگن نیمه پر لیوان رو ببین...

نیمه خالی رو دیدن نشونه بدبینیه...

و من این روزها؛ به قطره ای در لیوان دلخوشم...

و به این همه خوشبینی بدبینم...

  • Like 21
ارسال شده در

قلبم درد میکنه!

 

2 تاحالت داره... :hanghead:

 

1. عاشق شدم

2. دارم می میرم

 

احتمال دوم خیلی بیشتره... :w768:

  • Like 24
ارسال شده در

اگر روزی بین ماندن و رفتن شک کردی ...

حتما برو!

بی معطلی!

چون نمیبایست کار به شک می کشید؛

که بیاندیشی یا نیاندیشی!

همان لحظه شک؛

کار تمام است ...!

  • Like 22
ارسال شده در

کلامی از این دل بالا نمیاد...!

  • Like 20
ارسال شده در

ترجیح میدهم به جای حل معادلات دیفرانسیل پیچیده،یک پیک شادی به من بدهند تا آن را رنگ کنم......

 

ریاضیات مارا کُشت.

  • Like 21
ارسال شده در

ای کاش انسانها هم انقدر که ازارتفاع هراس داشتند !کمی هم از پستی میترسیدند.....

  • Like 15
ارسال شده در

دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد...

چه با قاطعیت میگه این خانومه...این جمله رو..!!!.

این اپراتور کامپیوتری هم باور کرده...اما من هنوز...هم گاهی این شماره رو میگیرم...

به امید این که...!!!

باور نمیکنم....2 سال گذشت و من تو حسرت 15 دقیقه دیر زنگ زدن خودم موندم....

حسرت یه لجاجت...حسرت یه اشتباه...!!!

نمیدونم چقدر باید بگذر ه که وقتی که به اون روز که فکر میکنم.تنم نلرزه...بغضم نگیره...!!!.:(

نمیدونم چقدر باید بگذره تا باور کنم که سقوطت با پرواز یکی شد..!!!!

نمیدونم چقدر باید بگذره که باور کنم که دیگه نیستی...!!

..

بازهم شماره رو میگیرم...بازهم اس ام اس میدم...

اما فایده نداره....

.

.

.

دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد....!!!

  • Like 34
ارسال شده در

ذهن های مشغول و شلوغ....سرهای داغ از فکر زیاد.....لرزش دستها.....بی اشک.....بی صدا....جز صدای نفس...

میشمارد.....هر چیزی را..... ثانیه....پرنده....تیرچراغ برق...

 

وقتی میشماری فکر میکنی به چه عددی میرسی؟؟!!

 

مهم نیست.....تنها چیزی که میتواند به این ذهن مشوش و درهم نظمٍ آرامی بدهد همین اعداد منظم ساده هستند

  • Like 17
ارسال شده در

آخ...راه رفتن توی برف میچسبه ها الان !

تنها ........

  • Like 16
ارسال شده در

دلم برای اون نیمکتی که گوشه درختا پنهون بود تنگ شده...

دلم برات تنگ نازنین نگارم...

انقد دلتنگم که دیگه نوشتن هم آرومم نمیکنه

  • Like 9
ارسال شده در

نمیدونم تا حالا کسی تو دستان شما و جلوی چشمتان مرده یا نه.....

 

اما صحنه عجیبی است،فرد کم کم زرد میشود و سرد.

 

یکی از تلخ ترین لحظات زندگی ام بود.

  • Like 26
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...