رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

درد من عمیق تر از آن ست که با شراب فرو بنشیند

و با دود سیگار به آسمان رود.

درد من

نبودن توست

که با بودنت

فرو می نشیند.

و به آسمان می رود

باور کن!

 

 

 

علی اصغر باقری

  • Like 7
لینک به دیدگاه

گلــــــــوی آدم را

 

باید گاهــــــــــی بتراشند ...

 

تا برای دلتنگـــــــــی های تازه جا باز شود

 

دلتنگی هایی که جـــــــــایشان نه در دل

 

که در گلــــــــوی آدم است

 

دلتنگی هــــــــــایی که می توانند آدم را خفه کنند . . .!!

  • Like 12
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

چه ارتباط ساده اي بين من و تقدير هست

تقدير ويران ميكند من هم مرمت مي کنم

 

در اشتباهي نازنين تو فكر کردي اين چنين

من دارم از چشمان زيبايت شكايت مي کنم

نه مهربان من بدان بي لطف چشم عاشقت

هر جاي دنيا که روم احساس غربت مي کنم

 

بر روي باغ شانه ات هر وقت اندوهي نشست

در حمل بار غصه ات با شوق شرکت ميكنم

 

يك شادي کوچك اگر از روي بام دل گذشت

هر چند اندك باشد آن را با تو قسمت ميكنم

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خداحافظ ای شعر شبهای روشن

خداحافظ ای قصه عاشقانه

خداحافظ ای آبی روشن عشق

خداحافظ ای عطر شعر شبانه

 

خداحافظ ای همنشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته

تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دلهای خسته

 

خداحافظ ای برگ و بار دل من

خداحافظ ای سایه سار همیشه

اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم

خداحافظ ای نوبهار همیشه

  • Like 4
لینک به دیدگاه

خدایا شاهد تنهاییم باش ببین غم ها و تنها ناجی ام باش

پر پرواز من دیریست بسته تو بگشا و در آزادی ام باش

چراغ کلبه ام کم سو و تار است به نور خود چراغ هستی ام باش

اسیر موج های تند خشمم تو آرام دل دریایی ام باش

دل صادق خریداری ندارد تو خواهان صفای ذاتی ام باش

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

دوباره غربت و آن ماجرای دلتنگی

 

و من که گم شده ام لابه لای دلتنگی

 

از این هوای مه آلود شهر دلگیرم

 

و جار می زنمت با صدای دلتنگی

 

  • Like 10
لینک به دیدگاه

این روزها كه می گذرد جور دیگرم

 

دیگر خیال و فكر تو افتاده از سرم

 

دیگر دلم برای تو پرپر نمی زند

 

دیگر كلاغ رفته به جلد كبوترم

 

دیگر خودم برای خودم شام می پزم

 

دیگر خودم برای خودم هدیه می خرم

 

دیگر بلد شدم كه خداحافظی كنم

 

دیگر بلد شدم كه بهانه نیاورم

 

اسمت چه بود؟ آه از این پرتی حواس

 

این روزها من اسم كسی را نمی برم

 

من شعر می نویسم و سیگار می كشم

 

تو دود می شوی و من از خواب می پرم

  • Like 6
لینک به دیدگاه

شنیدم با رقیبم دوش از حال خرابم قصه ها گفتی

ولی افسوس بر حال خرابم ای بت سنگین دل طناز خندیدی

تو اشکم را که چون سیلی روان می شد نمی دیدی

نمی دیدی نگاه بیقرار عاشقی رسوا،

که عشقش شد زبانزد در میان مردمی بی عشق و بی رؤیا

تو رفتی قلب من با توست

نگاه عاشقم با توست،

ولی افسوس سنگین دل به عشق من تو خندیدی...

  • Like 6
لینک به دیدگاه

اي همه آرامشم از تو پريشانت نبينم

چون شب خاکستري سر در گريبانت نبينم

اي تو در چشمان من يک پنجره لبخند شادي

همچو ابر سوگوار اين گونه گريانت نبينم

اي پر از شوق رهايي رفته تا اوج ستاره

در ميان کوچه ها افتان و خيزانت نبينم

 

مرغک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت

در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبينم

تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفري رنگ

تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم

 

قصه دلتنگيت را خوب من بگذار و بگذر

گريه درياچه ها را تا به دامانت نبينم

کاشکي قسمت کني غمهاي خود را با دل من

تا که سيل اشک را زين بيش مهمانت نبينم

تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفري رنگ

تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم

تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفري رنگ

تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم

  • Like 6
لینک به دیدگاه

هوای دلم بارانی است و پنجره نگاهم دلتنگ زلال آرامش....

ای کاش ذره ای با من بودی آنچه هستم را میخواستی و نه آجی را میخواهی باشم.....

  • Like 5
لینک به دیدگاه

گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!

 

گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!

 

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

 

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !

  • Like 6
لینک به دیدگاه

دلم تنگه به اندازه بی اندازه.....

دلم تنگه واست خیلی زیاد..... ای کاش میشد از دلم به نگاهت پنجره ای بود از جنس آرامش.....

و از دلم تا دست مهربانت راه وصالی.....

و میشدم بنده چشمانت......

دلم تنگ است برایت...............................................

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...