sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۰ اخم می کنم تا ببینی جدی شدم. چرا اینگونه سراغم می آیی؟ من به تمنای گریه ات نیست، که تا سال ها، تا قرن ها، تا پایان تلخی، زیر این خاک سرد، قصد خفتن کرده ام. معرفتی مانده اگر یا سر سوزن قلقلکی از بهار گذشته، برای من، لبخند بزن ،لبخند ... 8 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۰ وقتی خوب فکر میکنم وقتی خاطراتمان را مو به مو مرور میکنم فقط یک چیز دستگیرم میشود لبخند تلخی که روی لبانم نقش مبندد مدام به رخم میکشد که : برای ماندن ؛ نیامده بودی . . . نه؟ پ.ا 7 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد، ۱۳۹۰ یکبار که دلم شکسته بود صدایش کردم شما او گفت: دلم، برای خودم سوخت، وقتی... صدایم کردی، شُما!!! 8 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۰ سیـــــــــــاهی ِ زیر چشم هایم را دوست دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جـــــــــــــای پــــــــــــای رفتن توست! 10 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ از هیاهوی واژه ها خسته ام من سکوت را از اوراق سپید آموختم آیا سکوت، روشن ترین واژه ها نیست ؟؟؟ همیشه در تنهایی مرگ را مجسم دیده ام آیا مرگ، آرام ترین واژه ها نیست ؟؟؟ تا چشم گشودم، از چشم زندگی افتادم شبی ــ شاید امشب ــ زیر نور یک واژه خواهم نشست و هم زمان در آخرین برگ خاطراتم خواهم نوشت پایان 6 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ غم قفس به کنار، آنچه عقاب را پیر میکند، پرواز زاغ های بی سر و پاست! 4 لینک به دیدگاه
نیمه ماه 2908 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ .[/url] . . خندههای شیرینت حرفهای تلخیست که کسی نمیشنود ... 7 لینک به دیدگاه
sarooneh 2052 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ وقتی شکنجه گر توئی شکنجه اشتباه نیست 3 لینک به دیدگاه
sarooneh 2052 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ هیچ چیزی بعد رفتنت بهم کمک نمیکنه.... 6 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ هركسي دستمالي دارد هر كسي آرزويي دارد هر دستمالي مي تواند آرزويي باشد من دستمال آرزو هايم را چكاندم همين سه واژه از آن چكيد زنده باد خانواده و رفيق اما من مي گويم زنده باد عشق عشق عشق كه زيباترين واژه ي زندگيم بود، هست و پس ازرفتنم باز زيباترين خواهد بود 7 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ افسوس ... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد ... برای آنچه از دست رفته آه میکشیم! 6 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۰ همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم . . . 7 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۰ من بندگی میکنم اما او خدایی نمیکند.... 6 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۰ با چشیدن ثانیه های شیرین هم ,طعم خاطرات تلخ فراموش نمی شود اما تو ... حتی خیلی اندك , به فراموشی بسپار آنچه كه ... به زندگیت طعم " بی طعمی " می دهد! 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۰ باید در سینه ام درختی بکارم تا خفقان نبودن ات من را نکشد 9 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۰ در دنیا هر کسی سهمی دارد سهم تو دنیاست و سهم من آرزوی دیدن دنیــــــــــای تو محیا یارقلی 6 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۰ من برای اتفاقات خوب زودم! اینقدر به ساعتت نگاه نکن. 7 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۰ غم هایت را بر روی شن بنویس تا باد آن را با خود ببرد ، شادی هایت را بر روی سنگ بنویس تا برای همیشه باقی بماند ... 6 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 خرداد، ۱۳۹۰ من هنوز هم صبر میکنم صبر میکنم... من کم نمی آورم 8 لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4760 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ در این شهر صدای پای مردمیست که همچنان که تو را میبوسند ، طناب دار تو را میبافند ، مردمی که صادقانه به تو دروغ میگویند ، خالصانه خیانت می کنند در این شهر هر چه تنها تر باشی پیروز تری !!! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده