لبخند ميزند ... تلخ !

[MEMOLI 8,954]

نه ...

این زمین را

نمی خواهم !

که می دانم

زندگی

یک جایی دورتر از

این یک وجب خاک

خوابیده است

باید پیدایش کرد

یک مشت آب

به صورتش پاشید

تا بیدار شود ...

نه !

من این زمین را نمی خواهم

یک بلیط یک سره می خواهم

بروم تا برنگردم

من ...!

[- Nahal - 47,858]

روی زخم هایم نمک پاشیدی و رفتی

 

حالا اما من می خندم شاید روزی زخم شدی

[Sanaz. 445]

تو آن حادثه ی گوارایی

که در بیقرار ثانیه ها

آوار گشتی ناگاه

بر شانه هایم

آه

مجالی هر چند

برای تجربه ی دستانت نیست

اما این ایستگاه آخر را

بگذار برایت

دستی تکان دهم...

[MEMOLI 8,954]

همین کافی‌ست !

با همین یک صندلی ِخالی

جای خودم و تو را

مدام عوض می‌کنم ...

[sarooneh 2,052]

دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم...

[Sanaz. 445]

سیگار روشنت را

در جنگل خشک و آشفته‌ی من انداختی

بعد

پرسیدی:

"مزاحمتان که نشدم؟"

خندیدم،

"نه! اصلا"

[sweetest 4,756]

درد دارد …

وقتی چیزی را کسر میکنی که با وجودت جمع زده ای . . .

[ermia_rooz 4,760]

این روزا ادما همش بر سر هم داد میزنن

به خاطر حرفای پوچ با کینه فریاد میزنن

این رواز شاخه های غم دارن همش گل میکنن

عاشقا این جدایی رو به زور تحمل میکنن

این روزا وقتی خسته ام

شقایقو بو میکنم

میرم کنار پنجره

راز دلو رو میکنم...

[MEMOLI 8,954]

عذاب می کشم

با مداد رنگی بیست و چهار رنگ ام !

اما ...

باز هم رنگ کم می آورم

برای کشیدن بی رنگی هایم ...!

[Yuhana 12,780]

خاطرات کودکيـم را ورق مي زنـم

 

و يک به يک ، عکسها را با نگاهـم مي نوشم

 

عکسهـاي دوران کودکيـم طعـم خوبـي دارنــد ....

[zahra22 19,501]

برف آمد و پاییز فراموشت شد

آن گریه های یکریز فراموشت شد

انگار نه انگار که با هم بودیم

چه زود همه چیز فراموشت شد..

[ermia_rooz 4,760]

وقتی تصاویر شاد را، دیگر

تنها در خواب می‌توان دید،

گمان می‌کنید

بیدار شدن از خواب آسان است؟

 

 

[نیمه ماه 2,908]

کاش بگذرد این تکرارها

این روز ها تکرار تلخ تکرار است که تمام شدنی نیست.

کاش بگذرد این تکرار تا به فردا برسیم،

فردایی روشن و پر نور و جذب کننده انسان به سوی زندگی.

می گذرد آیا این تکرارهای تلخ در پس نبودن؟

به کدامین اعتبار دو روز زندگی را به مدارا نشسته ایم؟؟؟؟

[ermia_rooz 4,760]

آرزویم اینست ...

نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد...

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز...

و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد

و به لبخند تو از خویش رها می گردد و تو را دوست بدارد...

به همان اندازه

که دلت میخواهد.

[hilda 13,376]

گور تنها خانه ای است

که از نبودن تو در آن

دلم

نمی گیرد

[نیمه ماه 2,908]

لبخندهایش آرامم می کند

ولی نمی دانم چرا تلخ است لبخندش...

[ermia_rooz 4,760]

رنج تلخ است ولی وقتی آنرا به تنهایی میکشیم تا دوست را به یاری نخوانیم،

 

برای اوکاری میکنیم و این خود دل راشکیبامیکند.

 

طعم توفیق رامیچشاند.

 

و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن

 

وچه زشت است زیباییها را تنهادیدن

 

وچه بدبختی آزاردهنده ایست "تنها" خوشبخت بودن

 

در بهشت تنها بودن سخت تر ازکویر است

[sheydaie 251]

شیخ به پاره ای از مریدانش دستور داد تا برای رسیدن به صبر، چهل روز در بیابان معتکف بشدندی، مریدان شوریده حال شدندی و از شیخ پرسیدندی که یا شیخ، راه دیگری هم برای به دست آوردن صبر موجود باشد؟ شیخ فرمود آری یک ساعت استفاده از اینترنت پر سرعت ایران

مریدان همی نعره ای کشیدندی و راه بیابان پیش گرفتندی .

 

 

[MEMOLI 8,954]

مداد رنگی هایش را بر می دارد

می خواهد

خودش را آبی کند ...

آبی کم رنگ

به رنگ آرامش آسمان ...

.

.

.

کودک درون من هنوزنمی داند

سیاهی بر هر رنگی غالب است ...

 

[Ssara 14,641]

سنگینی نگاهت را با هیچ ترازویی نمی توان سنجید