رفتن به مطلب

لبخند ميزند ... تلخ !


MEMOLI

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 400
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

کفش هایم

به سوی نرفتن

جفت شده اند

و صدای ترک خوردن بغضی که می گوید

وقت رفتن است!

اما...

به کجا؟

با کفش هایی پر از رفتن،

که به سوی نرفتن

جفت شده اند!

لینک به دیدگاه

مرگ را می بینم که می آید

گل سرخی در دست

و من از رنگ گل

و عطر گل برایش سخن

می گویم

و کلمات گل را برایش

می خوانم

و لبخند گل را برلبان مرگ

تماشا می کنم

 

 

بیژن جلالی

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

من با خاطراتِ لبخند‌ها

گریه می‌کنم !

و در حین راه رفتن غرق می‌شوم ...

من معجزه زیاد دارم !

می‌توانم با چشمهای بسته خواب ببینم ...!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...