رفتن به مطلب

لبخند ميزند ... تلخ !


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

به چه میخندی تو ؟

 

به مفهوم غم انگیز جدایی ؟ به چه چیز ؟

 

به شکست دل من یا به پیروزی خویش ؟

 

به چه میخندی تو ؟

 

به دل ساده من میخندی ؟ که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست

 

خنده دار است بخند . . .

 

  • Like 7
  • پاسخ 400
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

برای نبودن‌ات

کلی ابر کنار گذاشته‌ام؛

برای یک هزاره بارانی!

  • Like 5
ارسال شده در

من با دو کلام، دو حرف، دو گونه راز،

گفتگوی عشق را زمزمه می‌کنم.

حرفی ساده برای شما

حرفی مفت برای خودم.

اما نمی‌دانم،

نمی‌دانم مرا کدام گريه به رويای روزگار خواهد سپرد؟

من بسيار گريسته‌ام

برای سادگی‌های همسايه، برای حماقت‌های بسيارم.

برای جهانی که مهدکودک نخواهد شد

برای کبوترانی بی‌سر که بی‌جفت از کوچ بهاره می‌آيند،

برای رژه‌ی مردگانی که از حواشی چشمهای من می‌گذرند.

به خدا نمی‌دانم، گاهی اوقات اصلا نمی‌دانم!

 

 

آه گهواره‌ی گمشده! مأنوس بی‌مزار من!

  • Like 7
ارسال شده در

کسی هرگز نمی داند چه سازی می زند فردا

چه می دانی تو از دیروز چه می دانم من از فردا

همین یک لحظه را دریاب که فردا می شوی تنها

  • Like 5
ارسال شده در

روي تن خيس خورده ي خيابان،نقش ماه چه زيبا هويداست...

  • Like 9
ارسال شده در

آنقدر مرا سرد كرد از خودش و از عشق كه حالا به جای دل بسته، یخ بسته ام؛

آی آدما! روی احساسم پا نگذارید، لیز می خورید!

  • Like 11
ارسال شده در

چقدر تلخ است بعد از سال ها انتظار نیمه گم شده ات را کامل بیابی!!!!!

  • Like 10
ارسال شده در

از مرگ میندیش و غمِ رزق مخور كاین هر دو، به وقتِ خویش ناچار رسد

  • Like 5
ارسال شده در

مردي نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگي که در دل داشت براي دکتر تعريف کرد.

دکتر گفت به فلان سيرک برو.

در انجا دلقکي هست که تورا اينقدر ميخنداند تا غم هايت را فراموش کني.

مرد لبخند تلخي زد و گفت: من همان دلقکم

  • Like 5
ارسال شده در

بر ما گذشت نیك و بد، اما تو روزگار فكری به حال خویش كن، این روزگار نیست!

  • Like 5
ارسال شده در

یه مرد باهوش برای حضار جوک تعریف کرد ، حضار دیوانه وار خندیدند . بعد از چند لحظه دوباره همون جوک رو تعریف کرد . عده کمی از حضار دوباره خندیدند . دوباره و دوباره همون جوک رو تعریف کرد . زمانی که دیگه هیچیک از حضار نخندید او لبخند زد و گفت :

 

وقتی که نمی تونید به یک جوک بارها بخندید ؛ چطور برای یه مسئله بارها و بارها گریه می کنید .... !!!!!

از هر طرف ...

از هرجايي ...

درباره ي خودم فکر ميکنم

جواب آخرم تويي!

 

  • Like 7
ارسال شده در

از زبان پرکشیده ای برای لبخند

 

اخم می کنم

 

تا ببینی جدی شدم.

چرا اینگونه سراغم می آیی؟

من به تمنای گریه ات نیست،

که تا سال ها،

تا قرن ها،

تا پایان تلخی،

زیر این خاک سرد،

قصد خفتن کرده ام.

معرفتی مانده اگر

یا سر سوزن قلقلکی از بهار گذشته،

برای من،

لبخند بزن ،لبخند

از [/url]هر طرف ...

از هرجايي...

درباره ي خودم فکر ميکنم

جواب آخرم تويي!

  • Like 5
ارسال شده در

انقدر زل نزن توی صورتم،این چشمها دیگر نم پس نمی دهند.

  • Like 6
ارسال شده در

کلمات تند و زننده هیچ استخوانی رو نمی شکنه اما قلبا رو میشکنه...

تو سیلی می زنی....من می بوسمت* تو سیلی می زنی.....من می بوسمت *تو سیلی میزنی من ، می بوسمت ......

هر وقت دستت درد گرفت، بگو دیگر نبوسمت...

  • Like 7
ارسال شده در

جهان جای عجیبی ست!

اینجا هر کس شلیک می کند... خودش کشته می شود...

(رسول یونان)

  • Like 10
ارسال شده در

از میان رمز و رازهای عشق

 

جز همین سه حرف

 

جز همین سه حرف ساده ی میان تهی

 

چیز دیگری سرم نمی شود

 

من

 

سرم نمی شود

 

ولی راستی

 

دلم که می شود...

  • Like 8
ارسال شده در

هوای کسی شدم که فکر میکردم "آدم است" !!!

 

"آدم ها" چه اندک !

 

و آنان که لباس "آدم" را بر تن دارند،

...

چه زیاد...

  • Like 8
ارسال شده در

یــــاد آور سوره ی توبـــــــــه ای برایم !

بی بســــم الله آمدی

و به توبـــــــه کردنم انداختــــــــــــــی

  • Like 8
ارسال شده در

وقتی من خواب بودم

 

از دیوارم بالا رفتی و

 

گلهامو چیدی

 

و حالا تموم ناراحتیت ازکسی که

 

وقتی خواب بودی

 

وارد باغت شده

  • Like 7
ارسال شده در

بزرگترین حماقت انسان در زندگی , لبخند زدن به کسیه که ارزش لگدم نداره !

  • Like 7

×
×
  • اضافه کردن...