رفتن به مطلب

لبخند ميزند ... تلخ !


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

نه ...

این زمین را

نمی خواهم !

که می دانم

زندگی

یک جایی دورتر از

این یک وجب خاک

خوابیده است

باید پیدایش کرد

یک مشت آب

به صورتش پاشید

تا بیدار شود ...

نه !

من این زمین را نمی خواهم

یک بلیط یک سره می خواهم

بروم تا برنگردم

من ...!

  • Like 8
  • پاسخ 400
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

روی زخم هایم نمک پاشیدی و رفتی

 

حالا اما من می خندم شاید روزی زخم شدی

  • Like 8
ارسال شده در

تو آن حادثه ی گوارایی

که در بیقرار ثانیه ها

آوار گشتی ناگاه

بر شانه هایم

آه

مجالی هر چند

برای تجربه ی دستانت نیست

اما این ایستگاه آخر را

بگذار برایت

دستی تکان دهم...

  • Like 8
ارسال شده در

همین کافی‌ست !

با همین یک صندلی ِخالی

جای خودم و تو را

مدام عوض می‌کنم ...

  • Like 7
ارسال شده در

دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم...

  • Like 6
ارسال شده در

سیگار روشنت را

در جنگل خشک و آشفته‌ی من انداختی

بعد

پرسیدی:

"مزاحمتان که نشدم؟"

خندیدم،

"نه! اصلا"

  • Like 11
ارسال شده در

درد دارد …

وقتی چیزی را کسر میکنی که با وجودت جمع زده ای . . .

  • Like 11
ارسال شده در

این روزا ادما همش بر سر هم داد میزنن

به خاطر حرفای پوچ با کینه فریاد میزنن

این رواز شاخه های غم دارن همش گل میکنن

عاشقا این جدایی رو به زور تحمل میکنن

این روزا وقتی خسته ام

شقایقو بو میکنم

میرم کنار پنجره

راز دلو رو میکنم...

  • Like 7
ارسال شده در

عذاب می کشم

با مداد رنگی بیست و چهار رنگ ام !

اما ...

باز هم رنگ کم می آورم

برای کشیدن بی رنگی هایم ...!

  • Like 9
ارسال شده در

خاطرات کودکيـم را ورق مي زنـم

 

و يک به يک ، عکسها را با نگاهـم مي نوشم

 

عکسهـاي دوران کودکيـم طعـم خوبـي دارنــد ....

  • Like 8
ارسال شده در

برف آمد و پاییز فراموشت شد

آن گریه های یکریز فراموشت شد

انگار نه انگار که با هم بودیم

چه زود همه چیز فراموشت شد..

  • Like 8
ارسال شده در

وقتی تصاویر شاد را، دیگر

تنها در خواب می‌توان دید،

گمان می‌کنید

بیدار شدن از خواب آسان است؟

1-79.jpg

 

 

  • Like 6
ارسال شده در

کاش بگذرد این تکرارها

این روز ها تکرار تلخ تکرار است که تمام شدنی نیست.

کاش بگذرد این تکرار تا به فردا برسیم،

فردایی روشن و پر نور و جذب کننده انسان به سوی زندگی.

می گذرد آیا این تکرارهای تلخ در پس نبودن؟

به کدامین اعتبار دو روز زندگی را به مدارا نشسته ایم؟؟؟؟

  • Like 6
ارسال شده در

آرزویم اینست ...

نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد...

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز...

و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد

و به لبخند تو از خویش رها می گردد و تو را دوست بدارد...

به همان اندازه

که دلت میخواهد.

  • Like 5
ارسال شده در

گور تنها خانه ای است

که از نبودن تو در آن

دلم

نمی گیرد

  • Like 13
ارسال شده در

لبخندهایش آرامم می کند

ولی نمی دانم چرا تلخ است لبخندش...

  • Like 9
ارسال شده در

رنج تلخ است ولی وقتی آنرا به تنهایی میکشیم تا دوست را به یاری نخوانیم،

 

برای اوکاری میکنیم و این خود دل راشکیبامیکند.

 

طعم توفیق رامیچشاند.

 

و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن

 

وچه زشت است زیباییها را تنهادیدن

 

وچه بدبختی آزاردهنده ایست "تنها" خوشبخت بودن

 

در بهشت تنها بودن سخت تر ازکویر است

  • Like 8
ارسال شده در

شیخ به پاره ای از مریدانش دستور داد تا برای رسیدن به صبر، چهل روز در بیابان معتکف بشدندی، مریدان شوریده حال شدندی و از شیخ پرسیدندی که یا شیخ، راه دیگری هم برای به دست آوردن صبر موجود باشد؟ شیخ فرمود آری یک ساعت استفاده از اینترنت پر سرعت ایران

مریدان همی نعره ای کشیدندی و راه بیابان پیش گرفتندی .

 

 

  • Like 7
ارسال شده در

مداد رنگی هایش را بر می دارد

می خواهد

خودش را آبی کند ...

آبی کم رنگ

به رنگ آرامش آسمان ...

.

.

.

کودک درون من هنوزنمی داند

سیاهی بر هر رنگی غالب است ...

 

  • Like 13
ارسال شده در

سنگینی نگاهت را با هیچ ترازویی نمی توان سنجید

  • Like 7

×
×
  • اضافه کردن...