مشاعره

[arash86. 4604]

اي كه از كوچه معشوقه ما ميگذري

باخبر باش كه سر مي شكند ديوارش

[tiba* 797]

شراب لعل کش و روی مه جبینان بین

 

خلاف مذهب آنان جمال اینان بین

[niaz 9807]

شراب لعل کش و روی مه جبینان بین

 

خلاف مذهب آنان جمال اینان بین

 

نقاش رخت ز طعن ها آسوده است

کز هر چه تمام تر بود بنموده است

[آریوبرزن 13988]

ته که ناخوانده‌ای علم سماوات

ته که نابرده‌ای ره در خرابات

 

ته که سود و زیان خود ندانی

بیاران کی رسی هیهات هیهات

[tiba* 797]

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

 

تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

[arash86. 4604]

من از بيگانه گان هرگز ننالم

كه با من هرچه كرد اين آشنا كرد

( قابل توجه بعضي ها )

[tiba* 797]

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست

 

گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

 

که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست

 

که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست

[Astraea 25351]

تبه گردد این رنجهای دراز

دراز است پیشش فراز

[tiba* 797]

زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست

 

راه هزار چاره گر از چار سو ببست

 

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

 

بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست

[آریوبرزن 13988]

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين..........

كس واقف ما نيست كه از ديده چه ها رفت

 

 

در ضمن

من از بيگانه گان هرگز ننالم

كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد

( قابل توجه بعضي ها )

[niaz 9807]

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين..........

كس واقف ما نيست كه از ديده چه ها رفت

 

 

در ضمن

[/size]

 

تو پنداری که هر دلی چون دل توست

نی نی صنما میان دلها فرقی است

[Astraea 25351]

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشایید که نامت نهند ادمی

[آریوبرزن 13988]

یکی برزیگرک نالان درین دشت.

بخون دیدگان آلاله می‌کشت

 

همی کشت و همی گفت ای دریغا.

بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت

[arash86. 4604]

تو را ناديدين ما غم نباشد

كه در كويت به از ما كم نباشد

[Astraea 25351]

دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس

نسیم روضه شیراز پیک راهت بس

[farzaneh.y 2170]

دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس

نسیم روضه شیراز پیک راهت بس

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند

به فتراک جفا دل​ها چو بربندند بربندند

ز زلف عنبرین جان​ها چو بگشایند بفشانند

[niaz 9807]

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند

به فتراک جفا دل​ها چو بربندند بربندند

ز زلف عنبرین جان​ها چو بگشایند بفشانند

 

سلاااااااااااام فرزانه جون:icon_pf (44):

 

 

دوشم خوش بود ساعتی پنداری

کفاره ی خوش دلی ِ دوش است امشب

[Astraea 25351]

به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار

که از جهان ره و رسم سفر بر اندازم

[farzaneh.y 2170]

سلام نیاز عزیزم خوبی؟

بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو

گوش طرب به دست تو بی تو بسر نمی شود

[niaz 9807]

سلام نیاز عزیزم خوبی؟

بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو

گوش طرب به دست تو بی تو بسر نمی شود

 

 

مرسی فرزانه جونم

مشتاق دیدار خانوم

در رفع حجب کوش نه در جمع کتب

کز جمع کتب نمی شود رفع حجب