رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ترا ميبينم و ميلم ز يادت ميشود هر دم

مرا ميبيني و هر دم ز يادت ميكني در دم

ز سامانم نميپرسي نميدانم چه سرداري

بدرمانم نميكوشي نميداني مگر دردم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ما نقد عافیت به می ناب داده ایم

خار و خس وجود به سیلاب داده ایم

 

رخسار یار گونه آتش از آن گرفت

کاین لاله را ز خون جگر آب داده ایم

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مو را درد دلم خو کرده واته

 

ندونی درد دل ای بیوفا ته

 

 

بوره مو سوته دل واته سپارم

 

ته ذونی با دل و دل ذونه با ته

 

 

 

هر چند پير و خسته و ناتوان شدم

هر گه كه ياد روي تو كردم جوان شدم

شُكر خدا كه هرچه طلب كردم از خدا

بر منتهاي همت خود كامران شدم

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من حاصل عمر خود ندارم جز غم

 

در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم

 

 

یک همدم باوفا ندیدم جز درد

 

یک مونس نامزد ندارم جز غم

 

 

(خیلی اینو دوست دارم)

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مو را درد دلم خو کرده واته

 

ندونی درد دل ای بیوفا ته

 

 

بوره مو سوته دل واته سپارم

 

ته ذونی با دل و دل ذونه با ته

هزااار فاصله گشتم ، نبودي تو

به ياد و خاطره گشتم ، نبودي تو

بهاي عمر دادم و ، هرگز

به ياد اين دله تنها ، نبودي تو

 

- من همه شعرام رو بداهه ميگم ... و هر وقت كسي اشكالي رو خواست بگه و خواست بگه كه ما مشاعره نكنيم ... حتمن گووش مي دم - حميد راد

  • Like 3
لینک به دیدگاه
هزااار فاصله گشتم ، نبودي تو

به ياد و خاطره گشتم ، نبودي تو

بهاي عمر دادم و ، هرگز

به ياد اين دله تنها ، نبودي تو

 

- من همه شعرام رو بداهه ميگم ... و هر وقت كسي اشكالي رو خواست بگه و خواست بگه كه ما مشاعره نكنيم ... حتمن گووش مي دم - حميد راد

 

 

 

خيلي عاليه حميد راد عزيز:icon_gol:

من كه خوشحال ميشم استفاده كنم :icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
و هو معکم از او خبر می‌آید

 

در سینه از این خبر شرر می‌آید

 

 

زانی ناخوش که خویش نشناخته‌ای

 

چون بشناسی دگرچه در می‌آید

 

 

:ws52:

 

 

دوش گفتم بكند لعل لبش چاره ي من

هاتف غيب ندا داد كه آري بكند

 

 

:icon_pf (44):

  • Like 3
لینک به دیدگاه
درختي كز جواني كوژ برخاست

چو خشك و پير گردد كي شود راست؟

تو حرفم را ز يادت برده اي ، نه ؟

به همراهت دلم را برده اي ، نه ؟

دل تنهاي من در بي كسيهااست

بگو ، تو دل زدنيا برده ي ، نه؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه
هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است

 

خونریزی او خلاصهٔ پرهیز است

 

 

خورشید چو با بنده عنایت دارد

 

عیبی نبود که بنده بیگه خیز است

 

 

تا كي ز جهان پر گزند انديشه

تا چند ز جان مستمند انديشه:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است

 

خونریزی او خلاصهٔ پرهیز است

 

 

خورشید چو با بنده عنایت دارد

 

عیبی نبود که بنده بیگه خیز است

طنز :

 

توهم ميزني دختر

دلت خورشييد مي خواهد ؟!

نميدانم چرا خورشييييد !

نمي داني چه مي خواهد ؟؟

 

دلت يك مااه ميخواهد

كه عمري در برت باشد ...

كه نورش مرهمي بر دل

دواي ه مرهمي باشد

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...