MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۸۹ نه به شاخ گل نه بر سرو چمن پبچیده ام شاخه تاکم بگرد خویشتن پیچیده ام گرچه خاموشم ولی آهم بگردون می رود دود شمع کشته ام در انجمن پیچیده ام 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۸۹ مرا چون قطره اشکی ز چشم انداختی رفتی تو هم ای نازنين قدر مرا نشناختی رفتی 1 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۸۹ یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار پای آن سرو روان اشک روانی داشتم 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۸۹ مرا عشق تو فارغ کرده بود از ديگران ، اما تو سنگين دل زمن با ديگران پرداختی رفتی 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۸۹ یا عافیت از چشم فسون سازم ده یا آنکه زبان شکوه پردازم ده یا دردی و غمی که داده ای بازش گیر یا جان و دلی که برده ای بازم ده 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۸۹ یا عافیت از چشم فسون سازم دهیا آنکه زبان شکوه پردازم ده یا دردی و غمی که داده ای بازش گیر یا جان و دلی که برده ای بازم ده هر سر موي مرا با تو هزاران كارست ما كجائيم و ملامتگر بيكار كجاست 4 لینک به دیدگاه
Ka!SeR 1333 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۸۹ ترسم این قوم که بر دردکشان می خندند در سر کار خرابات کنند ایمان را 3 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۸۹ امروز که در دست توام مددی کن فردا که شدم خاک چه سود اشک ندامت 4 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۸۹ امروز که در دست توام مددی کن فردا که شدم خاک چه سود اشک ندامت تو كز مكارم اخلاق عالمي دگري وفاي عهد من از خاطرت بدر نرود 3 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۸۹ در آن زمان که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم 2 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۸۹ مشنو ای دوست که غیر تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست 2 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۸۹ تحمل می کنی و من هم که کردم سال ها اما چقدر اخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت 1 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۸۹ تمام عالم اگر چشمشان به ظاهر توست نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۸۹ تمام عالم اگر چشمشان به ظاهر توست نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست ترا كه حُسن خدا داده هست و حجله ي بخت چه حاجتست كه مشّاطه ات بيارايد 3 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۸۹ ترا كه حُسن خدا داده هست و حجله ي بخت چه حاجتست كه مشّاطه ات بيارايد دلم دریا به دریا از تماشای تو می گیرد دلم دریاست اما از تماشای تو می گیرد 2 لینک به دیدگاه
kimia 4172 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۸۹ دیشب تو را در خواب دیدم با یک لباس سبز و ساده خوشحال بودی میدویدی در کوچه با پای پیاده 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۸۹ دیشب تو را در خواب دیدم با یک لباس سبز و ساده خوشحال بودی میدویدی در کوچه با پای پیاده هر نقش كه دست عقل بندد جُز نقش نگار خوش نباشد 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم... 2 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ من ارگ بمو خشت به خشتم متلاشی تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ یافتم روشندلی از گریه های نیمشب خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب شاهد معنی که دل سر گشته از سودای اوست جلوه بر من کرد در خلوت سرای نیمشب 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده