رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نه به شاخ گل نه بر سرو چمن پبچیده ام

شاخه تاکم بگرد خویشتن پیچیده ام

 

گرچه خاموشم ولی آهم بگردون می رود

دود شمع کشته ام در انجمن پیچیده ام

  • Like 1
لینک به دیدگاه

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

 

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

یا عافیت از چشم فسون سازم ده

یا آنکه زبان شکوه پردازم ده

یا دردی و غمی که داده ای بازش گیر

یا جان و دلی که برده ای بازم ده

  • Like 3
لینک به دیدگاه
یا عافیت از چشم فسون سازم ده

یا آنکه زبان شکوه پردازم ده

یا دردی و غمی که داده ای بازش گیر

یا جان و دلی که برده ای بازم ده

 

 

 

هر سر موي مرا با تو هزاران كارست

ما كجائيم و ملامتگر بيكار كجاست

  • Like 4
لینک به دیدگاه
امروز که در دست توام مددی کن

فردا که شدم خاک چه سود اشک ندامت

 

 

تو كز مكارم اخلاق عالمي دگري

وفاي عهد من از خاطرت بدر نرود

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تمام عالم اگر چشمشان به ظاهر توست

نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست

 

ترا كه حُسن خدا داده هست و حجله ي بخت

چه حاجتست كه مشّاطه ات بيارايد

  • Like 3
لینک به دیدگاه
دیشب تو را در خواب دیدم

با یک لباس سبز و ساده

خوشحال بودی میدویدی

در کوچه با پای پیاده

 

 

 

هر نقش كه دست عقل بندد

جُز نقش نگار خوش نباشد

  • Like 2
لینک به دیدگاه

در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم

 

در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل

من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

یافتم روشندلی از گریه های نیمشب

خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب

 

شاهد معنی که دل سر گشته از سودای اوست

جلوه بر من کرد در خلوت سرای نیمشب

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...