رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مرا میبینی و هر دم زیادت می کنی دردم

تو را میبینم و میلم،زیادت میشود هر دم:icon_gol:

 

 

 

 

ما بی غمان مست دل از دست داده ایم

همراز عشق و همنفس جام باده ایم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد

که خاک میکده عشق را زیارت کرد

 

مقام اصلی ما گوشه خرابات است

خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

  • Like 1
لینک به دیدگاه

افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد

در پای اجل بسی جگرها خون شد

کس نامد از ان جهان که پرسم از وی

کاحوال مسافران عالم چون شد

لینک به دیدگاه

تابد فروغ مهر و مه از قطره های اشک

باران صبحگاه ندارد صفای اشک

 

گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست

روشندلی کجاست که داند بهای اشک ؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه

وقت سحر، به آینه‌ای گفت شانه‌ای

کاوخ! فلک چه کجرو و گیتی چه تند خوست

 

ما را زمانه رنجکش و تیره روز کرد

خرم کسیکه همچو تواش طالعی نکوست...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تا که بودیم نبودیم کسی

کشت مارا غم بی همنفسی

تا که خفتیم همه بیدار شدند

تا که مردیم همگی یار شدند

قدر ان شیشه بدانیم که هست

نه در ان موقع که افتاد و شکست

  • Like 3
لینک به دیدگاه

تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست

غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

 

اسیر گریه ی بی اختیار خویشتنم

فغان که در کف من اختیار باید و نیست

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...