رفتن به مطلب

وصف حالتان با زبان شعر


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

نــانــوشتــه هــ ـ ـــ ـایـمـ بسیــارنـد

 

مِثــ ــ ـل بیقــراریهــایـمـ

 

مــَـن سکــوتـمـ رافـَـــریــ ـ ـ ـاد میکِشــمـ

 

آخَــ ــ ــ ـر ایــن آشــوبـ درونــمـ مـَـــرا میکُشــد...!:sad0:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

زمان نمی گذرد عمر ره نمی سپرد

صدای ساعت شماطه بانگ تکرار است

نه شب هست و نه جمعه

نه پار و پیرار است

جوان و پیر کدام است زود و دیر کدام است

اگر هنوز جوان مانده ای به آن معناست

که عشق را به زوایای جان صلا زده ای

ملال پیری اگر میکشد تو را پیداست

که زیر سیلی تکرار

دست و پا زده ای

زمان نمی گذرد

صدای ساعت شماطه بانگ تکرار است

خوشا به حال کسی

که لحظه لحظه اش از بانگ عشق سرشار است

  • Like 3
لینک به دیدگاه

رنگی کنار شب

بی حرف مرده است

مرغی سیاه آمده از راه های دور

می خواند از بلندی بام شب شکست

سرمست فتح آمده از راه

این مرغ غم پرست

در این شکست رنگ

از هم گسسته رشته ی هر آهنگ

تنها صدای مرغک بی بک

گوش سکوت ساده می آراید

با گوشوار پژوک

مرغ سیاه آمده از راههای دور

بنشسته روی بام بلند شب شکست

چون سنگ ‚ بی تکان

لغزانده چشم را

بر شکل های در هم پندارش

خوابی شگفت می دهد آزارش

گلهای رنگ سرزده از خک های شب

در جاده ای عطر

پای نسیم مانده ز رفتار

هر دم پی فریبی این مرغ غم پرست

نقشی کشد به یاری منقار

بندی گسسته است

خوابی شکسته است

رویای سرزمین

افسانه شکفتن گلهای رنگ را

از یاد برده است

بی حرف باید از خم این ره عبور کرد

رنگی کنار این شب بی مرز مرده است

  • Like 2
لینک به دیدگاه

صدای ساز میشوی

در نوایت گم میشوم ...

نسیمی فریبنده میشوی و

ناگهان طوفانی خشمگین

 

و با ان لبخند همیشگی ات

می ایستی ان گوشه

و حالم را نظاره میکنی

 

چه هستی ؟

نسیمی طوفانی ؟

یا خورشیدی یخ زده ؟

که دستانت مرا می خواهند ولی قلبت ...

  • Like 9
لینک به دیدگاه

دیشب خواستم واسه دل خودم فال بگیرم ،

 

وقتی فالنامرو باز کردم

 

چشمم به شعری افتاد که معنیش هیچ ربطی به دل من نداشت ،

 

تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست!!!!!!

  • Like 8
لینک به دیدگاه

دل چو پرگار به هر سو دوراني مي‌كرد...

درواني مي‌كرد...

درواني مي‌كرد...

درواني مي‌كرد...

درواني مي‌كرد...

  • Like 8
لینک به دیدگاه

ﺍﻳﻨﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻦ ﻳﻪ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﺕ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﻤﻴﺪﻡ

حرف مفت میزنن

ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﺶ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﺎﺩ

 

ﻛﻞ ﻫﻴﻜﻠﺘﻮ ؛

به یه ماکارونی با ته دیگ سیب زمینی میفروشن!

والااااااا........:whistle:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

+دلت که صاف باشه....منتظر باش!دهنت هم حتما صاف میشه!

  • Like 6
لینک به دیدگاه

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

 

هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است

 

 

کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف

 

صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است

 

 

شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست

 

تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است

  • Like 5
لینک به دیدگاه

نمکی هستم در ته ظرف ماسیده!!!

هر بار آب می ریزن بر رویم....

می جوشانم....

آب از ظرف رخت بر می بندد...ولی من باز می مانم و می وزم و رنگ عوض می کنم...

اول سپید بودم!!!...

حالا زرد شدم!!...

 

نمکدان می گوید..همین روزها سیاه می شوم!!!sigh.gif

 

پ.ن:امان از وازه هایی که دمه صبح میان و موقع بی خوابی:ws37:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تو فعل حال ساده ومن ماضی بعید،

ای كاش دست خسته من تا تو می رسید...

من بوده ام ، تو هستی، وما ...هیچوقت واین.....

یعنی كه من سیاهم ویعنی كه تو سپید...

یك شب كه مشق داشتی وخسته بودی و

از ابرهای ذهن تو خمیازه می چكید...

منهم سرك كشیدم وپایین دفترات

ماندم به این امید كه من را ندیده اید

من مانده بودم وهمه ی لحظه ها سیاه

تو مانده بودی وهمه ی سطرها سپید

می خواستم بمانم آنجا ولی نشد

خانم معلم آمد ویك خط سرم كشید...

آنوقت خم شد وبه تو چپ چپ نگاه كرد وگفت:

"مموش از تو بعید است این بعید..."

تو هم كه پاك جا زده بودی شكستی ام...

وناله های تلخ مرا پاك كن شنید...

انوقت تكه تكه مرا یك طرف زدی ،

چشمت به روی لكه ی جا پای من دوید

ده مرتبه جریمه شدی، گریه ات گرفت

منهم دلم گرفت، ولی هیچكس ندید.

  • Like 7
لینک به دیدگاه

[TABLE=align: center]

[TR]

[TD=align: left] [TABLE=align: center]

[TR]

[TD=align: left]من اگر نيكم و گر بد تو برو خود را باش [/TD]

[TD=align: right] هر كسى آن درود عاقبت كار كه كشت[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]همه كس طالب يارند چه هشيار و چه مست [/TD]

[TD=align: right] همه جا خانه عشقست چه مسجد چه كنشت[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]سر تسليم من و خشت در ميكده ها [/TD]

[TD=align: right] مدعى گر نكند فهم سخن گو سر و خشت[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]نااميدم مكن از سابقه ء لطف ازل [/TD]

[TD=align: right] تو پس پرده چه دانى كه چه خوبست و كه زشت (66)[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left]نه من از پرده ء تقوى بدر افتادم و بس [/TD]

[TD=align: right] پدرم نيز بهشت ابد از دست بهشت (67)[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[TABLE=align: center]

[TR]

[TD]حافظا روز ازل گر به كف آرى جامى [/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]يك سر از كوى خرابات برندت به بهشت[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[/TD]

[TD=align: right][/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left] [/TD]

[TD=align: right][/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left] [/TD]

[TD=align: right][/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left] [/TD]

[TD=align: right][/TD]

[/TR]

[TR]

[TD=align: left] [/TD]

[TD=align: right][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[TABLE=align: center]

[TR]

[TD][/TD]

[/TR]

[TR]

[TD][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...