YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست! عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه! دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست. نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد ، شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست. تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست بخـت آن را کـه شـبی پـاک تـر از بـاد ِ سـحر ، بـا تـو ، ای غـنچه نشکـفـته بـیامیـزم نـیست. تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست فریدون مشیری 8 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ دلــــــــــــــم ؛ براي تمـــام حـرفــ هايي کــه نميــزنـي ... تنــــــگ است ... !!! 7 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۰ رشته ای برگردنم افکنده دوست می کشد هر جا که خاطر خواه اوست رشته برگردن نه از بی مهری است رشته عشق است و برگردن نکوست 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۰ در تو هزار مزرعه خشخاش ِ تازه است .. آدم به خنده های ِ تو معتاد میشود .. 5 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۰ هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم پدرم روضه ی رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ کفشهایم که جفت میشود دلم هوای رفتن میکند ، کودکانه بیقرار تو میشوم بی آنکه فکر کنم دلتنگ من هستی یا نه؟ 5 لینک به دیدگاه
hamed_063 1261 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ قلب مرا شکستی و ندانستی بی خانمان شدی تو اکنون در کدام بیابان سرگردانی ؟ 4 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد راه دهید یار را آن مه ده چهار را کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد چاک شدست آسمان غلغله‌ای‌ست در جهان عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد باغ سلام میکند سرو قیام میکند سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ تو را آرزو نخواهم کرد... هیچ وقت ! تو را لحظه ای خواهم پذیرفت... که خودت بیایی... با دل خودت... نه با آرزوی من ...! 4 لینک به دیدگاه
Navid Traxix 1581 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ شبـــــــ است و ماه مي رقصد ســــتاره نقره مي پاشد نسيم نسترنها عطر گلها ز لبهاي هوس انگيز زنبق بوسه مي گيرد. من اما در حريم خلوتم تنهايــــــ تنهایــــــــم... 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ گریه در چشمان من طوفان غم دارد ولی خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من 4 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ شده ام معادله ی چند مجهولی این روزها، هیچ کس از هیچ راهی مرا نمی فهمد...! 8 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۰ من و تو هر دو درگیر یه حسیم همین حس عزیز با تو بودن همین شوق تماشا کردن تو همین دل ضربه های هر شب من 4 لینک به دیدگاه
Navid Traxix 1581 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۰ تو همیشه در یاد منی آسمان به آسمان، کوچه به کوچه رویا به رویا، هرجایی که می نگرم با منی. اما... دلم برایت تنگ می شود!!! 8 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۰ تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو... !!! 5 لینک به دیدگاه
Sh.92 3961 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۰ ما شقایق های باران خورده ایم ...سیلی نا حق فراوان خورده ایم ...ساقه احساسمان خشكیده است ...زخم ها از باد و طوفان خورده ایم !!!تا چه بوده تاكنون تقصیرمان...تا چه باشد بعد از این تقدیرمان... 5 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۰ حـــالم گرفتــــه از این شــهر کــــه آدم هایـش همچــون هوایش ناپایــدارنــد گــاه آنقـــدر پــاک کــه باورت نمی شود گـــــاه آنقــــدر آلـــوده که نفســت می گیـــرد ...! 7 لینک به دیدگاه
Navid Traxix 1581 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۰ اگر شعر های من زيباست دليلش آن است که تو زيبايی حالا هي بيا و بگو چنين و چنان است اصلا مهم نيست تو چند ساله باشی من هم سن و سال تو هستم مهم نيست خانه ات کجا باشد براي يافتنت کافی ست چشمهايم را ببندم... 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ امــــــــروز با همه ی دنـیــــــــا قهــــــرم … امــــــا … تــــــــــو صدایــــــم کــن … بـرمـی گـــــــــــــردم !!! 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۰ هروقت گریه میکنم سبک میشوم ... عجب وزنی دارد چند قطره اشک ...!! 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده