haniye.a 5626 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۰ دلم،همچون پرنده ای وحشی، خود را دیوانه وار به درو دیوار میزند تا از من بگریزد. 1 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۰ مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم.. 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۰ ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم گر بدی گفت حسودی ورقیبی رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم ........... ... . . . . حافظ! ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم 2 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سربه مهر به عالم سمر شود گویند سنگ؛ لعل شود در مقام صبر... آری شود...لیک به خون جگر شود... 1 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ تو رو تو گریه می بوسم ، تو رو که غرق لبخندی رو این حالی که من دارم ، چرا چشماتو می بندی بذار این آخرین روز رو تمام باورت باشم بذار فردا تو این خونه ، تو آغوش تو پیدا شم نمی دونی کنار تو چه حالی داره بیداری بذار باور کنم امشب ، تو هم حال منو داری نمی دونی کنار تو چه حالی داره بیداری بذار باور کنم امشب ، تو هم حال منو داری نمی دونی چه آشوبم از این آرامش خونه از این رویای شیرینی که می دونم نمی مونه چه قدر این حس من خوبه ، همین که از تو می میرم همین که هر نفس امشب ، هوامو از تو می گیریم... 6 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ عروس آسمانی تمام عاشقانه ها بخاطر دلم بخوان تو بهترین ترانه را بیا که عاشقی کنم برای چشمهای تو بیا که از تو پر شوم ، فدای چشمهای تو سکوت خسته ی مرا کسی به دل نمی خرد به باغ شادمانه ها کسی مرا نمی برد بیا بخوان که عشق را به پای تو کشیده ام بیا بخوان که جز تو را کسی به دل ندیده ام نگاه کن به روی من ، چُنان فرشته ی نجات و سوی من روانه شو ، تو ای بهانه ی حیات میان خاطرات من ، کمی بیا قدم بزن میان این دقیقه ها ، غم مرا به هم بزن تویی که در جواب من ، همیشه آه می کشی تن خمیده ی مرا ، شبیه ماه می کشی تو بهترین ترانه ای که از دلم نمی روی تو شعر صادقانه ای ، که جاودانه می شوی 7 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ من مانده ام تنهای تنها گل پونه های وحشی دشت امیدم وقت سحر شد خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد 6 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ من مست می عشقم هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد... 5 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۰ هر طايفه اي ز من گماني دارد... من زان خودم،چنان كه هستم،هستم.... 8 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۰ برخیزم و عزم باده ناب کنم رنگ رخ خود به رنگ عناب کنم این عقل فضول پیشه را مشتی می بر روی زنم چنانکه در خواب کنم 8 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۰ آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود 5 لینک به دیدگاه
s_solhjou 1598 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۰ بی تو طوفان زده ی دشت جنونم صید افتاده به خونم تو چه سان می گذری غافل از اندوه درونم بی من از کوچه گذر کردی و رفتی بی من از شهر سفر کردی و رفتی قطره ای اشک دخشید به چشمان سیاهم تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم تو ندیدی نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی چون در خانه ببستم دگر از پای نشستم گوئیا زلزله آمد گوئیا خانه فرو ریخت سر من بی تو من در همه ی شهر غریبم بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی تو همه بود و نبودی تو همه شعر و سرودی چه گریزی ز بر من که زکویت نگریزم گر بمیرم ز غم دل با تو هرگز نستیزم من و یک لحظه جدایی نتوانم نتوانم بی تو من زنده نمانم هما میرافشار 3 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۰ در طرحی نو از نو بودن ، به کهنه دلقی دل بسته ام شاید در گیر و دار این همه واژه ی پیر ، یک گام از هر نو و کهنه ای پا فراتر نهم . . . . . 2 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۰ نگاه کن ... روبرو را میگویم کسی شبیه تو دارد آغوشش را به من / می کشاند و کسی شبیه من دارد لب هایش را / از دندان های تو / گاز میگیرد... اما من و تو در سینما نشسته ایم و دستهایمان حتی از سر ِ اشتراک صندلی ها در / دسته ی شان / به هم نمی خورند ... هومن شریفی 3 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۰ کسی مرا زخم نمی زند مگر چشم های تو! (رضا کاظمی) 3 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۰ نگاهم می کنی بوسه می شوم میان چشم هات به رنگِ گونه های شرم. (رضا کاظمی) 3 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۰ خوش به حال باد گونه هایت را لمس می کند و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد! کاش مرا باد می آفریدند 4 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۰ دل به فصد جان من برخــواســتـــه "من" نشسته تا چه باشد رای دل 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۳۹۰ [h=6]وقتی تو نیستی تمام خانه ما درد میكند! نزار قبانی[/h] 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده