sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۰ بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر. اما تمام ذوقت کور می شود وقتی یادت می آید که هر کسی ممکن است آن را بخواند جز آن یک نفر... 9 لینک به دیدگاه
mina_srk 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۰ هواي خوب مثل زن خوب است هميشه نيست زماني كه هم است ديرپا نيست. مرد اما پايدار تر است. اگر بد باشد مي تواند مدت ها بد بماند و اگر خوب باشد به اين زودي بد نمي شود. اما زن عوض مي شود با بچه سن رژيم سكس حرف ماه بود و نبود آفتاب وقت خوش. زن را بايد پرستاري كرد با عشق. حال آن كه مرد مي تواند نيرومند تر شود اگر به او نفرت بورزند. چارلز بوکوفسکی 8 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ تو اگر این روزها .. درست همین روزها .. بیایی و عاشـــــق شوی ..! میشود دور دنیا را در ثانیه ای گشت .. میشود شاعر مُرد !.. میشود ... آنقدر بی خدا شد !.. كه بمانم تو را از كه بخواهم !!!؟ - جهنمی می شوم آخرش - 7 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ درد دارم ؛ آخر میدانی ؟! کمرم شکست وقتی از چشمان تو افتادم .. .. 10 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ تو بیا قاصدک بوته آرام خیال در میان غم وغوغای وصال مرگ مرداب مرا باور کن قصه عاشق صادق شدن ساحل را ای که فقدان تو عصیان من است غم تنهایی تو مرگ من است حاصل عمر تو بر جان من است نازنین عمر مرا باور کن 8 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ به همان سادگی که کلاغ سالخورده با نخستین سوت قطار سقف واگن متروک را ترک می گوید دل دیگر در جای خود نیست به همین سادگی ! حسین منزوی 8 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ این روزها زیادی ساکت شده ام حرفهایم نمی دانم چرا به جای گلو از چشمهایم بیرون می آیند! / 11 لینک به دیدگاه
mina_srk 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ رویا بود انگار حس پرواز بود عشق بود اوج لذت بود . . . نه نه فکر بد نکنید دوست داشتنش را میگویم 9 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ ذهنم پــر از تو ، خــالی از دیگران است . کنارم خــالی از تو ، پــر از دیگران است ! 3 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ نـــــه نـــــام . . .!! نـــــه چــــــــهره . . .!! نـــــه اثر انگـــــشت . . .!! آدم ها را از طرز " آه " کشيدن شان بشناسيد...!! 3 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ زندگي را به بهانه خواب خواب را به بهانه درد درد را به بهانه تو فراموش کردم حال خود قضاوت کن که از من چه ماند جز تويي که وقت و بي وقت من را انکار مي کني 5 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ بازار نامردی به دنبال چه میگردی؟ نمی یابی نشان هرگز توازعشق وجوانمردی! بروبگذر از این بازار" ازاین مستی وطنازی ! اگرچون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ شب را نوشيدهام . وبر اين شاخههاي شكسته ميگريم. مرا تنها گذار اي چشم تبدار سرگردان! مرا با رنج بودن تنها گذار. مگذار خواب وجودم را پرپر كنم. 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۰ شیشه نازک احساس مرا دست نزن....... چندشم می شود از لکه ی انگشت دروغ.......! انکه می گفت احساس مرا می فهمد..... کو...کجا رفت...که احساس مرا خوب فروخت! 8 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۰ تحمل کافی نیست برای هضم این روزها ! نه لبخند ... نه اشک ... حتی نمی توانی بنشینی و نگاه کنی که می گذرند ... . . . پاییز در راه است و برگی نداریم که بریزیم ...! 8 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۹۰ تنها تو رفتهای اما من قسم میخورم که این باران بارانی معمولی نیست حتما جایی دور دریایی را به باد دادهاند... رسول یونان 8 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ خـــــودمـــــان را پـــــیـــــدا کـــــنیـــــم . . . نیمه ی گـُـــــــــمــــشـــــده مان پیشکش 9 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۰ چقدر خوشحـال بود شیطـان وقتی سیب را چیدم ......... گمان می کرد فریب داده است مرا نمی دانست تو پرسیده بودی را بیشتر دوست داری . . . یا ماندن در بهشـــت را 6 لینک به دیدگاه
raha_89 276 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ من چه می جویم در این شبهای تار من چه می پویم در این شهر غریب پای این دیوارهای نانجیب تا نپنداری گلم در دامن است گل در اینجا دود قیر و آهن است قلبهامان آشیانهای خراب خانه هامان : خلوت و بی آفتاب موی ما بسته به دم اسب غرب گر نیابی می برد با زور و ضرب بمان پاکان خسته از این آفت است روزگار مرگ انسانیت است با کسی هرگز نگویم درد دل روح پاکت را نمی سازم کسل آرزوی همزبانم میکشد همزبانم نیست آنم میکشد فریدون مشیری 5 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ ” سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “ چـه جمـلـه ای ! پــــُر از کـلیـشه ... پـــُـر از تـهـوع ... جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی : ” ســرد اسـت “... یـخ نمـی کنـی ... حـس نـمی کنـی ... کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه چـه سرمایـی را گـذرانـدم ... 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده