آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دارم میمیرم و خیلی وقته اینجوری نشده بودم . دارم از این بغض میمیرم 14 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ درد عجیبی تو معده ام دارم .. با هیچی هم آروم نمیشه.. دلمم شکست عصری احساس کردم خیلی طفلی هستم 18 لینک به دیدگاه
behe 2545 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب دارم به امروز فکر میکنم ... خیلی خوش گذشت به خصوص عکسی که با هم انداختیم ....:hapydancsmil: 15 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ از دست خودم خیلی عصبانی ام:cryingf: یه 6 7 ساعت سر درسم بودم اما احساس میکنم از غیر مفید هم ، غیرمفیدتر بود بدم میاد از این حس 13 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ از خدا خواستم بهم قدرت بده تا راهمو عوض کنم 14 لینک به دیدگاه
♫♪سنجاقک♪♫ 428 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب با تمام وجود احساس بدبختی دارم... کاش با هرقطره اشک می شد این احساسو کم کرد ولی دریغ... 13 لینک به دیدگاه
memmar 6829 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ حس خیلی بدی دارم... ولی دارم به زور تلاش میکنم که انرژی مثبت بدم به خودم 10 لینک به دیدگاه
sasan2007 1323 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۲ یک حس اتفاق دارم حس می کنم مخواد اتفاقی بیافته اما نمیدونم چی دلم پر آشوب هست سیگارم نصفه مونده حتی این هم آرامشی نداره چی مخواد بشه........ 7 لینک به دیدگاه
Mahtab.r 778 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب ، پرم از استرس ، عصبانیت ، بی خیالی ، خستگی ، سردرگمی ، جالب اینکه پارسال هم دقیقا" تو همین شب تقریبا" این حسهارو داشتم.9 اردیبهشت... 7 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب کمی افسرده ام ولی از رو نمیرم و طبق معمول تو محیط خانواده و کلا هرجا وانمود میکنم که خوشحالم.. پس خوشگلا باید برقصن:cryingf: 14 لینک به دیدگاه
vahid88 9651 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب خیلی خوشحالم فکر کنم بهترین هدیه ای رو که میتونستم به مامانم برای روز زن بدم امروز بهش دادم و خوشحالی و رضایتش رو توی چشاش دیدم خیلی دوستش دارم 16 لینک به دیدگاه
edvin 456 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ ساکنان دریا پس از مدتی دیگر صدای امواج را نمیشنوند ... چه تلخ است روایت غمبار عادت .... 9 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب رو کلا دوست دارم :heartshape2::heartshape2: روزا و شبایی که همه جا شلوغ پلوغه رو دوست دارم :w36: خیابونای پر ترافیک رو دوست دارم شیرینی فروشی و مغازه های غلغله رو دوست دارم :w42: همهمه خونمون رو دوست دارم :Ghelyon: رقص و شادی و خنده رو دوست دارم :dancegirl2: اما نمی دونم چرا مثل چسب الان چسبیدم به این کیبرد :4chsmu1: 12 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب : دلم گرفت ای همنفس .پرم شکست تو این قفس تو این غبار تو این سکوت . چه بی صدا نفس نفس 11 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب از اون شباست که باز یه حرفی تو گلوم مونده و نمیتونم بگمش تا کی تو خودم بریزم حرفا و دردامو... 13 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب حال و هوای عجیبی دارم ..............................:5c6ipag2mnshmsf5ju3 عین بچگیام شدم دلم برای خودم تنگ شد خیلی آروم و ساکتم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 13 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب با اینکه روحم حسابی زخم خورده و دلخور از همه آدمهاست اما واقعا خنده ام میگیره !! یه آدم چقدر میتونه پوست کلفت باشه آخه؟؟؟ چقدر میتونه بزنه فاز بیخیالی و علی بی غم بودن؟؟؟ به عقل و شعورم دیگه دارم شک میکنم 9 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب باید خوشحال باشم اما نیستم اما جای من یکی دیگه خیلی خوشحاله خیلی....... 11 لینک به دیدگاه
Mahtab.r 778 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ امشب خیییییلیییییییییییییییییی بدم ، حالم ، حاله روحیم اصلا" خوب نیست ، خیلی عصبانیم ، از روی عصبانیت رو آوردن به پر خوری .واااااااااااااااای خدای م ن .همین امشب همین الان داغون شدم .خییییلییییییی داغونم .سرم داره منفجر میشه .دوست دارم همین الان ، همین لحظه برم از این شهر ، حتی حاضرم قید پایان نامم هم بزنم و برگردم تهراااااااااااان.من تهراااااااااااان رو می خوام.وااااااااااااااااااااااااااای ، خیییییلییییی حالم بده .................. 11 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده