رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

1وقتایی بیخیال میشم

اما معنیش این نیست که خیالم راحت میشه...

معنیش اینه که خودمو میزنم کوچه علی چپ...

باداباد...

هرچی شد ،شد..

  • Like 14
لینک به دیدگاه

دیروز توی اون سرما و باد وحشتناک ، رفتم تا غذاهای نذری که برای پسرم نذر داشتم رو پخش کنم

 

نذرم برای کودکان کار بود

 

خدایا معنی ایثار و گذشت رودیروز بهم نشون دادی تا قدر عافیت رو بدونم تا بفهمم که خیلی دارم غرغر می کنم

 

" پسرکی که نهایت 12 سال ساله بود داشت از سرما یخ میزد ، شیشه رو که دادم پایین تا بهش یه ظرف غذا بدم دوید جلو ، فکر کرد میخوام گل بخرم ازش ، با گلها صورت یخ زده اش رو پوشونده بود و کنار جاده بهشت زهرا ایستاده بود به امید اینکه کسی بخواد برای رفتگانش گل بخره ،پوست صورتش از شدت سرما کش اومده بود ، دستهای کوچیکش هم پر از پینه بود و سرما زده ، ظرف غذا رو گرفتم به سمتش گفتم پسرم نذریه ، نگاه یخ زده اش رو بهم دوخت گفت مرسی من تازه یه چیزی خوردم سیرم ، گفتم بذار کنار یه ساعت دیگه بخور ، گفت ولی تو همین جاده بچه های زیادی هستن که همین الان گرسنه هستن ، بدین اونها بخورن "

 

یا خداااااااا دلم خیلی لرزید ، تو اون شدت فقر و سرما ، یاد داستانی افتادم که تو کتابهای مدرسه بود ،زخمی هایی که آب رو برای دیگری میخواستن و تا سقا برگشت بهشون آب بده همه کشته شده بودن ، اون داستان بود اما من به واقعیت دیدم

  • Like 21
لینک به دیدگاه

بازم دلم گرفته تو این نم‌نم بارون

چشام خیره به نور چراغ تو خیابون

خاطرات گذشته منو می‌کشه آسون

چه حالی داریم امشب به یاد تو من و بارون

:5c6ipag2mnshmsf5ju3

  • Like 9
لینک به دیدگاه

دلم براش تنگ شده بود...چند روزی بود که دلشوره داشتم...فهمیدم اتفاق خوبی براش نیفتاده...وقتی علاقه از ته ته قلبت باشه حتی از کیلومترها فاصله میتونی احساسشو درک کنی...خدایا مراقبش باش....چون فقط میتونم براش دعا کنم.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

امشب از اون شباییه که هم اعصاب ندارم هم حالم گرفتس...

 

تو چند ماهه اخیر کمتر پیش اومده بود اینطوری باشم... :hanghead:

 

تقصیر خودمه..!

  • Like 10
لینک به دیدگاه

وقتی از 10 تا انگشتت حتی یکی نباشه زندگی واست سخته ، خیلی سخت و غم انگیز ، به نبود عادت نمیکنی چون همیشه به همه انگشتا احتیاج داری .....

  • Like 7
لینک به دیدگاه

نمیدونم اومدنم به این دنیا با میل خودم بوده یا نه . ولی بودنم تو این سایت همیشه به میل خودم بوده.

میدونی ؟ من خودمو عادت دادم که هر جوری که هستم راضی باشم. هیچوقت هم نمیگم چاره ای نیست. میگم خودم اینجوری میخوام.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

وقتی می بینی به هیچ کدوم از رفتارهات اهمیت نمی دم فکر نکن خیلی آدم ایده آلی هستی و هی خودتو بچسبونی بهم....در اصل نسبت بهت بی تفاوت شدم :hrqr6zeqheyjho1f9mx

  • Like 15
لینک به دیدگاه

این دو روز این بیت شعر شده ورد زبونم

 

به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سر انجام بد داشتیم

 

میخواستم یه تایپیک در موردش بزنم ولی از غم دوستانم غمگینم حسش نیست:sigh:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

درست زمـــــــانی که احتیـــــــاج داری که باهـــاش حرف بزنــی زبونت بنـــــــد میاد ،

 

نمیتـــــــونی حرف بزنی ..... توقـــــع داری بیاد پیشت ......همـــــه حرفای نگفته تو بگــــه و بعدشـــم با همون لبخند همیشگیش آرومــــــــــــت کنه و تو سبــک بشــی !

 

امـــــــــــا ....

 

قبــل از تــــــو دست پیش و میگیره که مبادا براش ناز کنـــــــی تا مجبور بشه نازتو بکشــــه !!!

 

اینجور موقـــع ها خیلی تنها میشی ..... خیلـــــــــــــــــی!

  • Like 19
لینک به دیدگاه

حرف ها پَر پَر شده اند...

 

در میان گل هایی که یکی در میان گلبرگ هایشان را جدا کردی تا بدانی بر دلِ چشمانم نشستی یا نه! :icon_redface:

 

افسوس که نمی دانستی این میان دل آب شد در سینه...

 

طفلکی! :icon_redface:

فکر میکرد اندکی بعد قند درونش آب می شود...ولی در انتظار، خود آب شد...

 

حرف ها تاریخ انقضا دارند...

 

اگر نجنبی سوارِ قاصدک زمانه می شوند و دیگر نمی نشینند در دل!

.

.

.

آنگاه است که زمزمه می کنی...چه زود دیر می شود! :icon_redface:

 

 

  • Like 17
لینک به دیدگاه

استرس خیلی بدی که داشتم سر اون موضوع w58.gif مسخره داره تموم میشه

 

خدایا چقدر مهربونی ، خدایا تموم بشه دیگه پشت دستمو داغ کردم دوباره داغ میکنم به خدا

 

:icon_razz:

  • Like 13
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...