Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ بچه ها , این ایمیل رو که خوندم چشام به مانیتور خشک شد. شماام بخونید. من دیگه واقعا دلم میخواد زار بزنم. اونوت 100 بار از صبح زیر نویس کردن که به زلزله زده ها 1 میلیون میدیم. خدا اخه اینهمه ظلم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 217 میلیارد دلار =238700 میلیارد تومان .... یعنی روزانه حدودا 650 میلیارد تومان (دلار به قیمت 1100 تومان) یعنی با درآمد یك روز نفت و گاز كشور می توان بدون وام و منت كل مسكن مهر یعنی 31000 واحد 75 متری را از ابتدا با قیمت هر متر مربع 300000 تومان ساخت و تمام كرد و به رایگان به مردم داد! یعنی با در آمد پنج روز ( صبح شنبه تا پایان چهار شنبه ) می توان یارانه نقدی كل كسانی كه ثبت نام كرده اند یعنی 72 میلیون و پانصد هزار نفر را واریز كرد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام با در آمد بیست روز كشور می توان 743150 تویوتا كرولا 2011 خرید و هرچی ماشین داغونه از سطح كشور جمع كردوسرانه مصرف بنزین رو به 5-6 لیتر در 100 كیلومتر رسوند برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 14 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ چیکار کنیم با اینهمه بی عدالتی خدا[TABLE=class: yiv1415387432MsoNormalTable] [TR] [/TR] [TR] [TD][/TD] [TD][/TD] [TD=width: 10][/TD] [/TR] [TR] [TD][/TD] [/TR] [/TABLE] 5 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ ای بابا گاه نوشته اس یا دفتر خاطرات ؟ هر چی از ذهنتون خطور میکنه چشمتون میبینه اینا باید ما هم فکر کنیم و ببینیم ؟ برای شما میل شده پس برای بقیه هم شده و خوندن دیگه ! بلند بلند فکر مکنین ؟ 7 لینک به دیدگاه
~M~O~J~ مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۱ لحظه اي مي رسد كه آدم از همه چيز دست مي كشد چون عاقلانه ترين كار همين است! لینک به دیدگاه
fargol_2408 3453 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ چقدر لحظه شماری برای رسیدن به عزیز قشنگ و دلنشینه تو دل یه شادی قشنگی هست که هر غم و دلتنگی ای که تو نبودش بوده رو از یاد میبره بهترین خبری بود که میتونست آرومم کنه بیا عزیز دل من.... خدایا شکرت :icon_gol: 16 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ امشب يه حرفي از يكي شنيدم كه خيلي دلم سوخت براي خودم! تنها كاري كه ميشه كرد اينه كه بسپريشون به اون كه اون بالاست! خدايا خودت شاهد باش... 10 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ یه وقتایی یه افکاری تو ذهن آدم وجود داره که انگار چیزایی تو گلوت داره خفت می کنه دلت میخواد یه حرفی بزنی اما ترجیح میدی چیزی نگی... 16 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ جدیدا تا میایم حرفی بزنیم یکی براق میشه تو سینه امون که هو چه خبرته.. بسه دیگه .. ساکت شو.. این حرف و نزن ..اونو نزن.. خلاصه بد دنیای شده... بغض داره خفه میکنه ادمو.. هیچ جا و هیچ جا و پیش هیچ کسی هم نمیشه هیچی گفت... والا ما که یه عمره خفه خون گرفتیم خودمون شماها سر جد و ابادتون دیگه دست از سرمون بردارید.. دیگه مجازی و واقعی و حتی تو دلمون هم جرأت نداریم چه بنالیم چه ننالیم... اخرش هم نفهمیدیم مشکل ماهیم که درد تو دلمونه یا کسایی که خواهان خاموشی همیشگی ما هستند.. خسته شدم جای این همه اخطار و اعتراض به دیگرون یکم به درددلشون گوش بسپارید .. شاید بعدش دیگه کمتر حرف زدیم.. میشه ها امتحان کنید 5 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ چقد بده ادم جو بگیره کسانی که مدیر میشن و هنوز دو روز نشده جو میگیرتشون و طرز برخورد و حرف زدن و..................... عوض میشه ه فکر میکنند الان برا خودشون خدا شدن اما این رو نمیدونند که از پادشاهان که بالا تر نیستن اون همه تاج و شکوه همه رفت این که یه عنوان الکیه قابل توجه تازه مدیر شده ها این گلم به افتخار یه گل ای مثل spow که قبل و بعدش مدیرتش هیچ فرقی نداشت و همیشه یه پارچه اقا بود 14 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ وقتی یه نفرآدم رو صدا می زنه ....برخوردها متفاوته...بستگی به شخصیت طرف داره... یکی صدات می رنه...می گی: هان؟ یعدی ... بلهههههههه؟ نفر بعد.... چی می گی؟ نفر بعد.... بله بفرمایید؟ بعدی...بگو..گوش می دم... بعدی... چیه؟ کاری داشتی؟ بعدی.... بفرمایید در خدمتم... بعدی....... از همه ی اینها گذشته.... خِیلی کَمــَــن کَسایی که وقتی اِسمِتو میگن لِــــذّت میبری و با تمــــــــــام وجود در جوابــِـــش دوست داری بگی جــــــــــــــــــــــــ ــــــــانَم ....... !:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v 16 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ تنها که باشی گاهی آرزو میکنی یک نفر اسمت را صدا کند... حتی اشتباهی... 15 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ امروز رفتم تو فکر که اگه زلزله بیاد و من زیر اوار بمونم دیگه ترجیحا درم نمیارند .. با این وضع پوشش.. والله اصلن یه وضعیه ها بقران... خودش خدا یه حکمتی داره شهرهای بزرگترو نمیبره زیر اوار.. 7 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ شمس و قمر تمام فکرها به نگاهش گسسته شود به یُمن قدومِ مطهر سروها نشسته شود تو ندیدی که ابر تیره در این هوای خزان چگونه از بهار ماتم و تکرار خسته شود قمر به راکدی آب شد قمر تو ببین جمالِ ماه ِ به آب به تکان شکسته شود اگر که آدم خاکی به شمس رو ببرد قسم خورم به ترانه کنون خجسته شود . . . . . 8 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ امروز یه مقاله میخوندم که در مورد گسل های تهران بود. کارشناسان زلزله ی ژاپن طبق مدل هایی که برای زلزله ی تهران درنظر گرفته بودن ، در صورت فعال شدن هر مدل ، شدت زلزله رو بین 7 تا 8 ریشتر برآورد کردن. این یعنی جنوب تهران با خاک یکسان میشه و شمال تهران اگه به خاک تبدیل نشه ، تلفات انسانی بسیار زیاد خواهد داشت. امیدی به طرح نوسازی و مقاوم سازی بافت فرسوده و . .. نیست. همونطوری که بسیاری از برج سازی های تهران ، روی گسل ها انجام گرفته... از همین امروز ، نکات ایمنی و آموزش حفاظت شخصی در برابر زلزله رو یاد بگیرید و اصرار کنید که دیگران هم یاد بگیرن تا لااقل از تلفات انسانی تا حدی جلوگیری بشه... 12 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ اين متنو ديشب يكي از عزيزانم نوشتن ارزش خوندنشو داره مادر بزرگ خوبم گفته بودی شب قدر درب آسمانها باز است زمین پر از فرشته ها تا سحر وقت راز و نیاز است ! شماره کرده ای آن شب چند فرشته از زمین ما کوچ کرد ؟ چند لبِ تشنه بی افطار , با خون خود وضو کرد ؟ دیدی كه آن شب دلِِ زمین باز شد دنیای كوچك من پر از حسرت و نیاز شد؟ آن روز مادرم گفته بود به تدارک افطار است میدانی چند غروب است افطارم به خاک او باز شد؟ شبهای سردم در حسرت صدای اوسحر شد؟. از آن روز که بابای خوبم پی ِ نان تازه میرفت میدانی چند روز است"بابا آمد " را مشق نکردم ؟ خورشید نگاه او رادر آسمان خانه رسم نکردم؟ عروسک کوچک خواهرم در خاک سرد مدفون ماند خنده های شادمانه اش در گلویش تا همیشه خفته ماند کجاست برادر تا ببیندجامه بر تنم پاره شد گیسوی پریشانم آشفته باد بيگانه شد تا ببیندخنده های محجوب خواهرش یک شبه پراز فغان و ناله شد . کجاست برادر تا شانه اش تکیه گاهم باشد انتظارِ آمدنش دل مشغولی عصرانه ام باشد . کجاست تا ببیند پیکر نجیب مادر بر دست نامحرمان تشییع شد تن تنهای پدر در خاک سیاه خانه تدفین شد... آه از این دل سنگ زمین که گور سرد خانه ام شد روستای آباد دیروز ویرانه تنهایی ام شد... 13 لینک به دیدگاه
fargol_2408 3453 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ کاش یاد بگیریم قضاوت نکنیم،با زبونمون کسی رو نرنجونیم کاش آدما یادشون میومد که وجودشون پاک و پر از احساسات زیباست،نه خشم،نه دروغ،نه کینه و نفرت و نه قضاوت کاش اون لحظه ای که میخوایم در مورد یکی صحبت کنیم، یک دقیقه سکوت کنیم و به حرفی که میخوایم بزنیم فکر کنیم،ببینیم اصلا ارزش داره؟ کاش اون موقعی که با زبونمون دل یه آدم دیگه رو میرنجونیم،یه دقیقه سکوت کنیم کاش اون زمانی که قضاوت میکنیم ، قبلش یه دقیقه سکوت کنیم و به کارمون فکر کنیم کاش یادمون میومد که تو دنیا همه چیز عمل و عکس العمله،هرکاری کنی عینش برای خودت یه جای دیگه یه زمان دیگه اتفاق میوفته کاش ما ادما به جای ساعت ها فکر کردن به اینکه این و اون چیکار کردن،به خودمون و اخلاقمون فکر میکردیم و یه عالمه ای کاش دیگه که دست یافتنی هستن... بیاین به جای روزه ی بدن و تشنگی و گرسنگی داد به بدن،یه روز،فقط یه روز،روزه ی قضاوت نکردن بگیرین،به وجود دیگران احترام بذارین :icon_gol: 14 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ یه حس غریبی چند وقته هی بهم نهیب میزنه.... ای دختر....حواستو جمع کن..... این ماه رمضون ماه رمضونه آخرته ه ه....... من دارم تسلیم این حس میشم.....حسی که یه سری از اتفاقای ساده اطرافم هم اونو تأیید میکنه.... ضرر که نداره....از اینجا از همه حلالیت میطلبم....... 15 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۳۹۱ سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن اووووف واقعا خستگی روحی قبال مقایسه با خستگی جسمی نیست....روحم بی قراره امشب... 23 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده