رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

واقعا برای خودم متاسفم! 4 سال گذشت نشد یه بار کارام به موقع تموم بشه،باز شب آخر باز بیدار موندن،:shame:اینقدر که وسواس دارم،اینقدر که به جزئیات کارام اهمیت میدم:icon_pf (34):

خدایا کمکم کن:hanghead:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

یادت باشه

وقتی کسی رو با چشم پر اشک یا صدای بغض دار رو به روت دیدی ، باور کن هیچ نیازی نیست که از راه کلام بهش نصیحت کنی ، زخم زبون بزنی یا باهاش همدردی کنی....

"-چی شده؟

-حرف بزن تا سبک شی

-گریه که مشکلی رو حل نمی کنه

-من که بهت در این مورد گفته بودم

-درکت می کنم "

توی اون لحظه مطمئن باش که اون نمی خواد هیچ کدوم از این حرفا رو بشنوه بلکه فقط یه آغوش می خواد که خودش و اشک هاش رو توش پیدا کنه

اجازه بده تا جایی که می خواد گریه کنه

مطمئن باش توی اون لحظات با شنیدن صدای قلب تو به این آرامش می رسه که هنوز یکی کنارمه ، هنوز قلب یکی داره برام می تپه

کافیه یه لحظه خودت رو بذاری توی اون موقعیت :hanghead:

  • Like 20
لینک به دیدگاه

به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند. به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند : "روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد. به بچه هایی فکر کن که گفتند : "مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند. به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند. به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود، و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ، ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند، سوگواری می کنم. من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که : آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند، و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند، گریه می کنم

  • Like 7
لینک به دیدگاه

هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این زاویه قضاوت کردید؟ مردم گریه میکنند، نه به خاطر اینکه ضعیف هستند، بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند.:sigh:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

وقتی دلم میگیره میام اینجا و حرفای بچه هارو میخونم:sigh:

بعدش یه احساس آرامش میکنم:ws37:حالا نمیدونم ازاینکه میبینم خیلی ها با من هم احساس هستن اینجوریه

یا نه علت چیز دیگه ای هست:ws38: اما امیدوارم روزی برسه که اگر کسی هوای دلش ابری شد بیاد اینجا و در

شادی بقیه شریک بشه تا شاید یادش بره ناراحتی داشته:w16:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

کاش میشد روزی متوجه میشدی ... قهر میکنم تا دستم را محکم تر بگیری و بلندتر بگویی: بمان ! نه آنکه شانه هایت را بالا بیندازی و بگویی : هر طور راحتی !!!

  • Like 12
لینک به دیدگاه

بعد از مدتها دیشب و صبحی یه خواب راحت داشتم .. همچین که جیگرم حال اومد:hapydancsmil:

 

اولا خدا یه اجری به این دکتره بده با این قرصش لااقل باعث شده من چند وقتی رو چند ساعت بیهوش بشم از شبها و درسته بعدش بازم بیدار میشم ولی همون 4 ساعت برای من مثل معجزه هست...

 

 

 

هرچند خودم قبول ندارم

 

ولی برو بچ عیدتون مبارک :icon_gol:

بالاخره ماه پنهان خواری هم تموم شد:whistle:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

زندگی مثل يه ديکته می مونه که هی مي نويسيم و بعد خط ميزنيم

ولی زمانی به خودمون می اييم که میگن وقت تموم شده ورقه ها بالا .

  • Like 7
لینک به دیدگاه

گاهی آدم پیش خودش فکر می‌کند چه خوب می‌شود یکی بیاید توی زندگی‌اش. بیاید و بماند تا خودش بتواند با خیال راحت ازش خارج شود. :ws37:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

شهریورم داره میاد.عاشقشم چون پاییز از همین حالا احساس میکنم یاد دلتنگیهای شیرین...

احساسات تلخ شیرین.شوق مدرسه دلتنگ تموم شدن تابستون و کوچه و بازی.قبلنا پاییز بدترین فصل بود بنظرم ولی حالا تنها چیزی که سرحالم میکنه همینه...بوی پاییز بوی خاطرات بوی کودکی...

  • Like 19
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...