black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۱ ايول گاه نوشته ها .... بهترين بخش فروم ها همين جاست كه ميايم و بي تعارف از دل گرفته ميگيم ميريم / دقت كرديد چقدر آدم خالي ميشه خداوكيلي خيلي حال ميده / هيچكس نميشناسد فقط مياي ميگي يك عده هم ميخونن 14 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ کاغذ رو مچاله کردم تو دستم،یک صدایی از لا به لای خش خش ها اومد گفت آخ! باز کردم دیدم دل داد می زنه که خُردم کردی 8 لینک به دیدگاه
شاران 768 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ چه مردابی بود آغوش من و امثال من که همه را به آغوش خاک فروختی ... 6 لینک به دیدگاه
شاران 768 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ "هی فلانی ... زندگی بازی احمقانه ایست که تنها حقیقت محض حاکم بر آن مرگ است" این است زمزمه همه روزه من 10 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ امان از دست این تابستون : صندل میپوشی یه جای پاتو میزنه کفش انگشتای کوچیکتو.. هوا هم که خنککککککککک یعنی میترسم دو قدم راه برم 10 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ پریروز سه تا دختر خانم جلوم داشتند توی خیابون میرفتند موهاشون تیفوسی بود بعد همه با تعجب بهشون نگاه میکردند.. من نفهمیدم واسه چی؟ شما میدونید علتش چی بود؟ شال هم سرشون بود چیزی هم بیرون نبود از موهاشون به اون صورت.... یعنی من حالم از نگاههای مردم بهم خورد جای اونها:icon_razz: 7 لینک به دیدگاه
zzahra 4750 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ من باید ساعت 6 از خونه بزنم بیرون برم امتحان بدم...الان اینجا چیکار میکنم؟!:mood (23): 10 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ خـــــــ...ـــــــدایــــا پـــــــراز حــرفـــــم بــــرای گفــتـنــــــــــ ایــــــن بــار پـــیــامبــــــری بـفــــرســـتــــــــ کـــه فقـــــط... بشــــــــــــــنـــود 7 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ گوگوش :علی تو زن داری ؟ بهروز : نه بابا زنمون کجا بود گوگوش : نامزد داری ؟ بهروز : رفتم سربازی وقتی برگشتم حامله بود گوگوش : پس چی داری ؟ بهروز : بابا ولمون کن نصفه شبی مصبتو شکر مارو یاد چیزهایی که نداریم ننداز هر چی خوردیم پرید. ای دایی ای دایی بگم چی بشی این نون رو انداختی تو دومن ما.... 15 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ یادش بخیر..یه روزی با چه ذوق و شوقی اومدم نواندیشان.....دوستای خوب و صمیمی و یک رنگ....البته اینجور فکر میکردم...از مهندسا جدا شدم و اومدم اینجا...واقعا که نت برای من یه دنیایی شد...حالا اینجا رو هم انگار نمیخوام...چقدر بیهوده بود فکرم..نه جای موندن و نه توان برگشتن و نه علاقه ای برای حضور در دنیای مجازی...چی شد اون ذوق و شوق که از بعضی اوقات همه زندگیمون میزدیم برای نت.... 27 لینک به دیدگاه
شاران 768 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ چه فایده ایست در این زندگی، که قبل از انجام هر کاری باید به بهشتی و جهنمی بودن اون کار فکر کنیم واقعا نمی فهمم ... درک نمی کنم معنای زندگی رو ... اگر من اومدم به این دنیا تا زندگی کنم پس چرا باید به همه چیز رو به پای یه وعده ، به پای بهشت و جهنمی که فقط ازش شنیدم هدر کنم ! و اگر هم تقدیر اینه که اول و آخر توی یه دنیای دیگه باشم پس چه حاصلی داره زندگی توی این دنیا ! 8 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 خرداد، ۱۳۹۱ خدایا: وقت کردی تقدیر مارا درست کن قسمت آسفالتش افتاده روی دهن مااااااااااا............................ 16 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ در زندگی آدم روزهایی عجیبیی هست....احوالات عجیب... 14 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ به تو خو گرفته بودم، یادته؟ دیگه از دست رفته بودم، یادته؟ خنده های بی تبسم، یادته؟ پشت سر حرفای مردم، یادته؟ سر رو شونه هات گذاشتم، یادته؟ هیشکی رو جز تو نداشتم، یادته؟ بی خبر گذاشتی رفتی، یادته؟ منو دست ِ کم گرفتی، یادته؟ 6 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ این روزها بیشتر از همیشه تنهام... همه رفقا ادعای معرفت میکنن اما توی این چند روزه هیچ کدوم برای پرسیدن حال سراغی ازم نگرفتن ! فقط سوال درسی دارن این ترم که می دونن من درس نخوندم خیلی خیلی کمتر از ترمای پیش شده این تماس های کاریشون ای بابا ... ایراد نداره حتما همین رفتار طبیعی تره دیگه! 20 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ یعنی نمیدونم چه صیغه ای هست یکی دیگه قراره خرید کنه یکی دیگه خرید میکنه البته منم قصدشو داشتما ولی خب ... ببینم میتونم دیگه مثل آدم راه برم با این صندلهای جدید... یعنی اگر هر فصل من چند جفت نخرم اصلا کارم نمیشه ها.... 4 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ توقع اینکه همه مثل ما فکر کنن خود دیکتاتوریه . حتی اگر تفکر ما بهترین تفکر باشه ( البته اعتقاد به اینکه ما بهترین فکرو داریم یه جور بیماریه که خیلی خطرناکه ، تهش به مدیریت جهان میرسه ) در کل به بقیه اجازه فکر کردن بدیم ، لطفا . 14 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ سخت ترین درد زندگی اینه که به زور لبخند بزنی تا کسی نفهمه مشکل داری که داری داغون میشی .... اما یه روز بعد از چند سال جلوی همون آدم یک ثانیه یک کلمه یه آه کشیدی محکومی به کم طاقت بودن خدایا به من یاد بده اگر مشکلات دیگران رو نمیدونم اگر میبینم کسی لبخند میزنه فکر نکنم خوشبختی داره خفش میکنه قضاوت نکنم ..... ای خدا بازم شکرت .... از این دوستای گل و بلبل ! 11 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ مثل شقايق زندگي كن، كوتاه اما زيبا. مثل پرستو فصلي كوچ كن، اما هدفمند. مثل پروانه بمير، دردناک اما با عشق...:5c6ipag2mnshmsf5ju3 6 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ این روزها همه ترس از دست دادن آبروی خود دارند، اما به سادگی آبروی دیگران را می برند . . . 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده