Sepideh.mt 17530 ارسال شده در 3 آبان، 2011 :viannen_38: نشد باشه و باشن و همه چی آروم باشه بابا جون باش اونم باشه آرامشم باشه چرا تناقض دارین با هم 13
کتایون 15176 ارسال شده در 3 آبان، 2011 چه قدر خوشحااااااااااااااااااالم... چه قدر باور نکردنی خوشحاااااااااااااااااااااااالم... اون قدر که شاید دوباره برای ساعت 4.5 لحظه شماری کنم... 16
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 3 آبان، 2011 بعضی ها از دور میدرخشند! نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند!!! که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را خیره نکنند و گول نزنند!!! 22
*Polaris* 19606 ارسال شده در 3 آبان، 2011 امشب دلم خیلـی گرفته است. در دلم گویـا چیزی سنگینی می کند ...خیلی سنگین! آنقدر که نفس کشیدنم را سخت می کند. امشب خیلی شب شلوغی است . شلوغ از این نظر که، احساسم مدام در حال تحول و دگرگونی است! 18
Ehsan 112346 ارسال شده در 3 آبان، 2011 پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم جمکران. برگشتنی مومنه ای محجبه و با محبت. همکاروان ما شده بود همراهمووون میوووووووومد. به دست و پام افتاده بود،حاجیه بی مروت....... 21
ho0da 2321 ارسال شده در 3 آبان، 2011 چقدر اتفاقای این دنیا عجیب و غریبه... مدت ها توی یه داستان از زندگیت دست و پا می زنی و امید داری که خدا به بهترین نحو این داستان رو تموم کنه...بعد یهو همه چی یه جوری می چرخه و خدا قلم و می ده دست خودت که خودت یه پایان بزرگ واسه یه احساس عمیق بنویسی.... انسان بودن خیلی سخته.................................................شاید اگه هیچ احساسی توی دنیامون نبود این قدر سخت نمی شد!!!! 13
- Nahal - 47858 ارسال شده در 4 آبان، 2011 هی زندگی من از رقص خسته ام تمومش کن وگرنه سازت را می شکنم 16
SH E I KH 18713 ارسال شده در 4 آبان، 2011 میگفت : فکر من مباش مسافر ، به سپیده ها بیندیش ... میگفتم : گر مراد یار من بی مرادی ماست ، ... بعدا فهمیدم که مراد من تو جونش بوده که .... :rose: 17
Sepideh.mt 17530 ارسال شده در 4 آبان، 2011 واسه شروع دوباره هیچوقت دیر نیست حتی بعد از نابودی فقط دوباره نباید از همون راه بری فکر کن غول اون مرحله خودت بودی! حالا برو مرحله بعد :girl_yes2: 18
Valentina 13664 ارسال شده در 4 آبان، 2011 داستانی که ماهی 1بار تکرار میشه..: دلم واست تنگ شده.. واسه صدات..واسه کارات.. دلتو بکن بنداز دووور... :w888: 23
Construction 4752 ارسال شده در 4 آبان، 2011 زخمی بر پهلویم است ، روزگار نمک میپاشد و من پیچ و تاب میخورم و همه گمان میکنند که میرقصم ! 17
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 4 آبان، 2011 دوستای واقعی سه بعدی هستن! عین یه جسم شفاف شیشه ای سه بعدی.....می شه درونشون رو دید...می شه تا عمق وجودشون رفت...می شه با تمام وجود حسشون کرد....می شه فهمید تو دلشون چی می گذره...آره ...همه ی اینا رو می شه دید اگر دلمون با دلشون یکی باشه.... دوستای سه بعدی من...دوستون دارم قده ستاره های آسمون 21
El Roman 31720 ارسال شده در 4 آبان، 2011 نشستی اون بالا پیش رود خونه های شیرموز ، حوریا دارن دست و پاتو ماساژ میدن، کولر رو هم گذاشتی رو آخر چون برقش مجانیه ، پیچ خورشید رو هم پیچوندی تا آخر ، تخمه میشکونی و لذت میبری از پختن مخای ما؟ 14
Ehsan 112346 ارسال شده در 4 آبان، 2011 الان یک عدد موز خوردم. بچه بودیم مهمونی که میرفتیم،موز همیشه در راس هرم میوه ها چشم اندازی میکرد. دست هایم را روی هم میذاشتم و به موز خیره میشدم،که آیا میتوانم از این میوه بهشتی بخورم. اما همه بهم چپ چپ نگاه میکردند که به این میوه بهشتی نزدیک نشو،اگر خواستیم خودمان پوست میکنیم و یک قاچش را بهت میدهیم..... :vi7qxn1yjxc2bnqyf8v امروز فهمیدم آن موز با ارزش دیروز من،یک چیزی در حد خیار است !!!!!!!!! :JC_thinking: 27
pari daryayi 22938 ارسال شده در 4 آبان، 2011 یه سوال ازت دارم آره از تو! خودت می دونی هدفت چیه؟ نمی خواد به من بگی! فقط می خوام خودت بگی می دونی؟ اگه می دونی چیه به خودت جواب بده ارزشش رو داره؟! اگه داره بهت تبریک می گم اگه نداره بهتر نیست یه هدف دیگه انتخاب کنی؟ 15
- Nahal - 47858 ارسال شده در 4 آبان، 2011 آخه این چه وضعشه :w00: تا چند دقیقه وقت دارم بیام نت اداره برق هوس می کنه برق رو قطع کنه :w00: 10
ارسال های توصیه شده