رفتن به مطلب

باز بوی بـاورم خـاکستری ست...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

بهار، کوچه ، شقایق، درخت، آینه ، آب

قلم، هوای تو، دفترچه، چایخانه، کتاب

و عطر چای هراتی و توت خشک شده

که گشته است هم آغوش با صدای رباب

من از کنار خیال تو لحظه هایم را

به پیش می برم اکنون تا دریچه ی خواب

و خواب و خواب که کار تمام وقت من است

کشیده باز تمام مرا به پای سراب

و چشمهای تو انگار نقش می بندند

بروی حافظه ی قرص کامل مهتاب

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 424
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خــودَم قَبـــول دارم کـــهنه شـــده ام

آنـــقدر کــهنه کــه می شــوَد

رویِ گَردو خـــاک تَنـــَم یــادگــاری نــوشت

...بنویس و برو... !!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

هرگز زندگی برای همیشه زیبا نیست

آه ای سرنوشت...او که دیگر نیست

اما برای من نسیم بیاور

نسیمی که بوی او را بدهد

نه نسیم همان جا که هستی بمان!

می ترسم دوباره عاشق شوم و تمام ایمانم پایمال این راه شود...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من

پری كوچك غمگینی را

می شناسم كه در اقیانوسی مسكن دارد

و دلش را در یك نی لبك چوبین

می نوازد آرام آرام

پری كوچك غمگینی كه شب از یك بوسه می میرد

و سحرگاه از یك بوسه به دنیا خواهد آمد

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

وقتی که تنهایم

بیشتر خنده ام می گیرد

به تلخی دو دست قایق صفتم

که گاهی برای لبان تشنه ام

دایه

و زمانی برای گناهانم

ضامن

و کنون که می خواهند

تنگي شوند برای ماهی قرمز

درزهاشان

قطره قطره

از دست می دهد آب

و یقین مدتی بعد

لمس خواهند کرد تنی بی جان

 

توباور نکن،خبر نکن

تنگي شکست

که من

خنده ام می گیرد به تلخی دودست! ...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

مانده تا برف زمين آب شود.

مانده تا بسته شود اين همه نيلوفر وارونه چتر.

ناتمام است درخت.

زير برف است تمناي شنا كردن كاغذ در باد

و فروغ تر چشم حشرات

و طلوع سر غوك از افق درك حيات.

مانده تا سيني ما پر شود از صحبت سمبوسه و عيد.

در هوايي كه نه افزايش يك ساقه طنيني دارد

و نه آواز پري مي رسد از روزن منظومه برف

تشنه زمزمه ام.

مانده تا مرغ سرچينه هذياني اسفند صدا بردارد.

پس چه بايد بكنم

من كه در لخت ترين موسم بي چهچه سال

تشنه زمزمه ام؟

بهتر آن است كه برخيزيم

رنگ را بردارم

روي تنهايي خود نقشه مرغي بكشم.

 

سهراب سپهري
....

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تنها نشسته‌ای

چای می‌نوشی

و سيگار می‌کشی.

هيچ‌کس تو را به ياد نمی‌آورد.

 

اين همه آدم،

روی کهکشان به اين بزرگی

و تو

حتی

آرزوی يکی نبودی!

 

 

فخری برزنده

  • Like 5
لینک به دیدگاه

[h=3]تو تنها باش و من تنهای تنها

که دارم وقت تنهایی سخن ها

 

نگاه عاشقم تا آسمانهاست

مرا تا عرش اعلا نردبان هاست

 

نماز خلوتم را صد قنوت است

کلام شعر تنهایی سکوت است

[/h]

  • Like 3
لینک به دیدگاه

مـَــن ..

 

طَعـــم شیرین یافتن را

 

در طَعم تلــخ از دَستــــ ـــ ـ دادن یافتــَـم

 

و در این میان

 

سَهم من تنهـــــا یک یادَتـــ ـــ ـ به خیر

 

ساده بود ..
mysmilie_11.gif

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نيمکت کهنه باغ

 

خاطرات دورش را

 

در اولين بارش زمستانی

 

از ذهن پاک کرده است

 

خاطره شعرهايی را که هرگز نسروده بودم

 

خاطره آوازهايی را که هرگز نخوانده بودی

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

دســــــــت بـه صورتـــــم نـزن!

می تـرسم بیـفتـد......

نقـاب ِ خنـدانـــــــــی کـه بـر چهـره دارم!

و بعـــــــــــــد ...!

سیـل ِ اشـک هـایـم تـو را بـا خـود ببــرد

و.. بـاز .... مـن بـمانـم و تنهـــــــــــــــایـی..

  • Like 3
لینک به دیدگاه

راهی برای رفتن

نفسی برای بریدن

کوله بارم بر دوش

مسافر میشومگاهی…

عشقی برای خواندن

بغضی برای شکفتن

خاطراتم در دست

بازیچه میشوم گاهی…

نگاهی در راه

اعتمادی پرپر

پاهایم خسته

هوایی میشوم گاهی…

فکرهای کوتاه

صبری طولانی

صدایی در باد

زمستان میشوم گاهی…

روزهای رفته

ماه های مانده

تقویم ام بی تاب

دلم تنگ میشود گاهی…

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...