رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

من که گشتم همه ی آنچه به او مکان می گفتند

پس کجایی !!!؟

خوابهایی که میدیدیم یادت هست؟؟؟!!!

از آنها هم سراغ تو را گرفتم!

به امید اینکه شاید آنها تو را دیده باشند

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من گلی بودم

در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون

در شبی تاریک روییدم

تشنه لب بر ساحل کارون

برتنم تنها شراب شبنم خورشید می لغزید

یا لب سوزنده مردی که با

چشمان خاموشش

سرزنش می کرد دستی را که از هر شاخه سر سبز

غنچه نشکفته ای می چید

پیکرم فریاد زیبایی

در سکوتم نغمه خوان لبهای تنهایی

دیدگانم خیره در رویای شمو سرزمینی دور و رویایی

که نسیم رهگذر در گوش من میگفت

آفتابش رنگ شادی دیگری دارد

عاقبت من بی خبر از ساحل

کارون

رخت بر چیدم:ws37:

 

فروغ فرخزاد:ws37:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

می دانم هنوز مرا به خاطر داری

می دانم اگر گاهی به آن چه بودیم فکر کنی

می بینی هنوز شوق رسیدن را در چشمانم که همیشه چشم به راه تو بودند

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

یکشنبه وعده بود بیایی، چرا هنوز...؟

این هفته هم گذشت و ندیدم تو را، هنوز

شــاید کنار غــــربت یک جاده مانده ای

در ازدحـــــام فاجعه ی برف، یا هنوز...

اینجا تمام خــــاطره هایم، کپـــک زذند

من مانــده ام مگر که بیایی، بیـــا هنوز

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...