جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی وگر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ مگر ما را درین ره طفل دانند که چمدین جوز بر گنبد فشانند؟ 2 لینک به دیدگاه
جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ دل عاشق به پیغامی بسازد//خمار آلوده با جامی بسازد مرا کیفیت چشم تو کافیست//ریاضت کش ببادامی بسازد 1 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ می بینی من چه تنها ماندم!!! پس کجایی !!! شاید میان همان علفزاری که تنهایت گذاشتم بتوانم دوباره پیدا کنم بوی صدایی که هنوز در گوشم هست شاید علفزار خبری از تو داشته باشد!!! یا گنجشک هایی که سر دانه با هم دعوا می کردند و شنیدن صدای ما بودکه سکوت را به دانه تبدیل می کرد شاید آنها بداند که کجایی!! 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ یارب! مددی زار نمانم یارب! زد عشق تو آتشی به جانم یارب! 3 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ من یه معذرت خواهی بخاطر بی توجهیم به کارم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 به هر که رسیدم از تو پرسیدم!!! هیچ کس تنهایی ام را جدی نگرفت آسمان که همیشه هوا مرا داشت و زمین که همیشه هم قدمم بود هم جوابم را ندادند حتی دیوار های اتاقم نیز دیگر جوابم را نمی دهند 2 لینک به دیدگاه
جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ دواتت که ته کشید دوات دیگه وردار جوهرت که تمام شد جوهر دیگر بخر وقتی دستت خسته شد از دوستت خواهش کن که او صفر بزاره دست او که خسته شد تو باز ادامه بده تو که غذا می خوری او صفرها رو بذاره وقتی تو صفر می گذاری او غذاشو بخوره شب که میشه به نوبت بخوابین تو صفر بذار او بخوابه وقتی که او بیدار شد تو بخواب او صفر بذاره 2 لینک به دیدگاه
جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ همیشگی ترین من لاله ی نازنین من بیا که جز به رنگ تو دگر سحر نمی شود 2 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ دوری از تو قسمت ما شد خدا داند چرا اشک و آه و ناله و ماتم یار ما شد خدا داند چرا 2 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ از کوچه های خسته ی شعر خودم را به خیابانهای گیج این شهر خاکستری می ریزم. این روزها هر اتفاقی مرا به یاد تو می اندازد 1 لینک به دیدگاه
جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ امروز که نوبت جوانی من است می نوشم ازآنکه کامرانی من است عیبم نکنید..گرچه تلخ است..خوش است تلخ است...از آنکه زندگانی من است 1 لینک به دیدگاه
جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ از کوچه های خسته ی شعرخودم را به خیابانهای گیج این شهر خاکستری می ریزم. این روزها هر اتفاقی مرا به یاد تو می اندازد در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست ... 1 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ تمام بغض خودش را به چتر ها کوبید سکوت جاده عقب رفت با صدای مهیب غروب دهکده از عمق فاجعه، پر شد و عشق مثل همیشه، کشیده شد به صلیب 3 لینک به دیدگاه
جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ تمام بغض خودش را به چتر ها کوبیدسکوت جاده عقب رفت با صدای مهیب غروب دهکده از عمق فاجعه، پر شد و عشق مثل همیشه، کشیده شد به صلیب با اهل خرد باش که اصل تن تو .... گردی و نسیمی و غباری و دمی است 3 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۱ تو را گم کردم وصدایت هنوز با من است و من هنوز چشم براه آمدنت!! بعد از تو، جوانی ام را هم گم کردم همه آنچه مرا پیش تو محبوب می کرد 3 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۱ دوسـتان عــیب کـنندم کـه چـرا دل به تـو دادم باید اوّل به تو گفتن که چنین خـوب چـرایـی! حــلقه بـــر در نــتوانــم زدن از دستِ رقــیبان ایــن تــوانـم کـه بـیایم بـه مــحلّت بـه گــدایـی 3 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۱ یارب مکن از لطف پریشان مارا هر چند که هست جرم و عصیان مارا 2 لینک به دیدگاه
جواد2020 136 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۱ تا نگرید طفلک حلوا فروش دیگ بخشایش کچا آید به جوش؟ 1 لینک به دیدگاه
judyabott 8886 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۱ تا نگرید طفلک حلوا فروش دیگ بخشایش کچا آید به جوش؟ یارب مکن از لطف پریشان مارا هر چند که هست جرم و عصیان مارا جواد جان باید با الف میگفتی ... آنکه از چشم تو افکند مرا بي تقصير چشم دارم به همين درد گرفتار شود ... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده