رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

در خواب ناز بودم شبی دیدم کسی در می زند...

در را گشودم من همی دیدم غم است در می زند...

ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا...

غم با همه بیگانگی هرشب به ما سر میزند...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

در دایره وجود موجود علیست

اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست

گرخانه اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست

 

 

 

مولانا

  • Like 2
لینک به دیدگاه

مرده ئي چشم پرآتشش را

از دل گور بر چشم من دوخت

ناله كردم كه اي واي، اين اوست

در دلم از نگاهش، هراسي

خنده اي بر لبانش گذر كرد

كاي هوسران، مرا مي شناسي

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تو به آیینه

نه

آیینه به تو ، خیره شده است

تو اگر خنده کنی ، او به تو خواهد خندید

و اگر بغض کنی

آه از آیینه دنیا ، که چه ها خواهد کرد

گنجه دیروزت ، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف

بسته های فردا ، همه ای کاش ای کاش

ظرف این لحظه ، ولیکن خالی است

ساحت سینه ، پذیرای چه کس خواهد بود

غم که از راه رسید ، در این سینه بر او باز مکن

  • Like 5
لینک به دیدگاه

توبا تمام آنچه بودی

تو با تمام خاطرات قشنگت

قشنگ تر از لحظه ای که ماه به زمین می خندید و نمی دانست زمین چقدر غمگین است!!!

و من و زمین هنوز منتظریم تا شاید همان خنده ها دوباره تکرار شود

من در این شهر غریب پی چیزی میگردم که نیست!!!

و هستند چیز هایی که فکر می کنیم نیست!!

پس در این سمت افق که کسی منتظر است

یا در آن لحظه که خورشید به زمین می رسد و به او سلام میکند

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...