master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ دست فارغ نشد از چاک گریبان ما را آستینی نکشدیم بچشم تر خویش 4 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ ترا میبینم وهردم زیادت می شود میلم مرا میبینی وهر دم زیادت میکنی دردم 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ ما با نقیب قافله می رفتیم و خون ما كه بوی سرخ حماسه داشت مار و سراب را تا انتهای حافظه می برد در انتهای حافظه لبخند جرعه با ما مبادله ی رؤیا می كرد در انتهای حافظ لبخند جرعه شط خشك نفهمیدنی می شد در انتهای حافظه از هیچ كس سؤال نمی كردیم در انتهای حافظه لبخند می شدیم یدالله رویایی،بسی دلنشین اما تلخ می گه 4 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ ما را براه خویش درنگی اگر نبود یا پیش پای ما سنگی اگر نبود اکنون گیاه رسته امید می شدیم کرسی نشین معبد خورشید می شدیم لعنت بهر درنگ نفرین به هر چه سنگ 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک 5 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ كآن چه حالی بود ؟ آنچه می دیدیم و می دیدند بود خوابی ، یا خیالی بود ؟ خامش ، ای آواز خوان ! خامش در كدامین پرده می گویی ؟ وز كدامین شور یا بیداد ؟ با كدامین دلنشین گلبانگ ، می خواهی این شكسته خاطر پژمرده را از غم كنی آزاد ؟ اخوان ثالث 5 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ در نگاه غمین درد آمیز گله ها از سیاهی شب داشت 5 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ تو نبودی تو مرده بودی عكاس از همه ی ما بدون تو عكس یادگاری گرفت عكس را چاپ كردند آوردند در همه ی عكس فقط یك شاخه اطلسی و دو دست از جوانی تو در شهرستان دیده می شد ما همه در عكس سیاه بودیم احمدرضا احمدی 5 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ تو را خبر ز دل بیقرار باید و نیست غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ تب ای تب از چه شعله کشی در من آتش به خرمنم ز چه اندازی؟ 4 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ تب ای تب از چه شعله کشی در منآتش به خرمنم ز چه اندازی؟ یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ آن پنجه های خشک چه وحشت زاست وان گیسوی پریش چه نا زیباست 4 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ تو ای نوگل خندان کجا خبر داری ؟ جهان پر است ز گلبانگ عاشقانه ما 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ آری به بند بسته بسی هستیم از دام غم نرسته بسی هستیم 4 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ آری به بند بسته بسی هستیماز دام غم نرسته بسی هستیم ما نقد عافیت به می ناب داده ایم خار و خس وجود به سیلاب داده ایم 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ میان سینه تنگم دلی هست که از هر گونه شادی بی نصیب است 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبز دستانت دعایم کن 4 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ میان سینه تنگم دلی هستکه از هر گونه شادی بی نصیب است تا بود اشک روان از آتش غم باک نیت برق اگر سوزد چمن را جویبار آسوده است 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت رامیان ربنای سبز دستانت دعایم کن نه تنها مرکب و کاخ توانگر میان دیگران ممتاز باید 3 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۱ تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت رامیان ربنای سبز دستانت دعایم کن نرگس مست تو مستوری مردم نگزیند دست گلچین نرسد تا گلی از شاخ تو چیند جلوه کن جلوه که خورشید به محمل ننشیند تو بزرگی و در آینه کوچک ننمایی 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده