niaz 9,807 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ تا عاشقان به بوی نسيمش دهند جان بگشود نافهای و در آرزو ببست تا چند اسیر عقل هر روزه شویم در دهر چه صد ساله چه یک روزه شویم 2 نقل قول لینک به دیدگاه
moh@mad 5,513 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ من و تو آشنای فصلهای مشترک بودیم کنون طرح جدایی بین ما بیگانه میریزد چنان ساقی به ساغر باده را مستانه میریزد که گویی خون دل از شیشه در پیمانه میریزد 3 نقل قول لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6,612 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ دی با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو ودد ملولم و انسانم آرزوست نقل قول لینک به دیدگاه
mehdi_61 141 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ تو را ز کنگره عرش میزنند صفير ندانمت که در اين دامگه چه افتادست 2 نقل قول لینک به دیدگاه
niaz 9,807 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ تو را ز کنگره عرش میزنند صفير ندانمت که در اين دامگه چه افتادست تا چند حدیث پنج و چارای ساقی مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی 2 نقل قول لینک به دیدگاه
mehdi_61 141 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ يا رب اين کعبه مقصود تماشاگه کيست که مغيلان طريقش گل و نسرين من است 2 نقل قول لینک به دیدگاه
niaz 9,807 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ يا رب اين کعبه مقصود تماشاگه کيست که مغيلان طريقش گل و نسرين من است تا چند ز تنگنای زندانِ وجود ای کاش سوی عَـــــــــــــدم دری یافتمی 2 نقل قول لینک به دیدگاه
mehdi_61 141 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ يا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبين در يکتای که و گوهر يک دانه کيست 2 نقل قول لینک به دیدگاه
niaz 9,807 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ يا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبين در يکتای که و گوهر يک دانه کيست تا کی ز قدیم و محدث امّیدم و بیم چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم 2 نقل قول لینک به دیدگاه
Astraea 25,351 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ من و شعر وجوبار رفتیم و رفتیم به آنجا رسیدیم آنجا که دیگر نه جای پای کس بود و نه آشنا بود 4 نقل قول لینک به دیدگاه
niaz 9,807 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۸۹ من و شعر وجوباررفتیم و رفتیم به آنجا رسیدیم آنجا که دیگر نه جای پای کس بود و نه آشنا بود در خواب بُدم مرا خردمندی گفت کز خواب کسی را گُل شادی نشکفت 4 نقل قول لینک به دیدگاه
mehdi_61 141 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی که نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت 3 نقل قول لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13,988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ تا چند ز تنگنای زندان وجود ای کاش سوی عدم دری یافتمی 2 نقل قول لینک به دیدگاه
pink girl 19 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ يارب اين شمع دل افروز ز كاشانه كيست جان ما سوخت بپرسيد كه جانانه كيست 4 نقل قول لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13,988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ ته که دور از منی دل در برم نی هوایی غیر وصلت در سرم نی بجانت دلبرا کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نی 4 نقل قول لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19,632 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ يك عمر نگه داشته ام عمر ، به هوايت يك لحظه نگاهم كن و بگذار بميرم 3 نقل قول لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13,988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ می خوردن و گرد نیکوان گردیدن به زآنکه بزرق زاهدی ورزیدن گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود پس روی بهشت کس نخواهد دیدن 3 نقل قول لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19,632 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ ني دولت دنيا به ستم مي ارزد ني لذت مستي اش الم مي ارزد 3 نقل قول لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13,988 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ دلی دیرم دمی بیغم نمی بو غمی دیرم که هرگز کم نمی بو خطی دیرم مو از خوبان عالم که یار بیوفا همدم نمی بو 3 نقل قول لینک به دیدگاه
niaz 9,807 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ دلی دیرم دمی بیغم نمی بو غمی دیرم که هرگز کم نمی بو خطی دیرم مو از خوبان عالم که یار بیوفا همدم نمی بو وقت سحر است خیز ای طرفه پسر پر باده ی لعل کن بلورین ساغر 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .