farzaneh.y 2170 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۸۹ تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد وجود نازكت آزرده ي گزند مباد 2 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۸۹ تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد وجود نازكت آزرده ي گزند مباد در خواب بدم مرا خردمندی گفت کاز خواب کسی را گل شادی نشکفت کاری چه کنی که با اجل باشد جفت؟ می خور که به زیر خاک میباید خفت 1 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ تشنگان ار همه دریای محیط آشامند در دل از آتش سوداش شررها بینند درد نوشان که همه دردی دردش نوشند مستی دردی دردش نه ز صهبا بینند در خواب بدم مرا خردمندی گفت کاز خواب کسی را گل شادی نشکفت کاری چه کنی که با اجل باشد جفت؟ می خور که به زیر خاک میباید خفت 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ تشنگان ار همه دریای محیط آشامند در دل از آتش سوداش شررها بینند درد نوشان که همه دردی دردش نوشند مستی دردی دردش نه ز صهبا بینند دلا منال ز بيداد و جور يار كه يار ترا نصيب همين كرد و اين از آن دادنست 2 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ دلا منال ز بيداد و جور يار كه يارترا نصيب همين كرد و اين از آن دادنست تا چند زنم بروی دریاها خشت بیزار شدم ز بتپرستان کنشت 2 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ تا چند فریب خلق با نام مسلمانی سر بر سر سجاده می خوردن پنهانی تا چند زنم بروی دریاها خشت بیزار شدم ز بتپرستان کنشت 2 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ یا رب نگاه کس , به کسی آشنا مکن گر می کنی , کرم کن و از هم جدا مکن 2 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ یا رب نگاه کس , به کسی آشنا مکنگر می کنی , کرم کن و از هم جدا مکن نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد 2 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ دور از شمايل تو چنـــــانم كه روز وشب خنـــديده اند خلــق به حال خــــراب من 1 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ نا برده رنچ گنج میسر نمیشود مزد ان گرفت که جان برادر که کار کرد دور از شمايل تو چنـــــانم كه روز وشبخنـــديده اند خلــق به حال خــــراب من 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ در این درگه َکه گه گه که که وکه که شود نا گه.......................... مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه 1 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ در این درگه َکه گه گه که که وکه که شود نا گه.......................... مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم 2 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ ما بی غمان مست دل از دست داده ایم هم راز عشق و هم نفس جام باده ایم بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۸۹ من ان رندم که گیرم از شهان باج بپوشم جوش و بر سر نهم تاج فرو ناید سر مردان به نامرد اگر دارم کشند مانند حلاج 2 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ جان جهان دوش کجا بوده ای بی غلط اندر دل ما بوده ای من ان رندم که گیرم از شهان باجبپوشم جوش و بر سر نهم تاج فرو ناید سر مردان به نامرد اگر دارم کشند مانند حلاج 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا 2 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ ای بر در سرایت غوغای عشق بازان همچون فرار شیرین آشوب کاروان ها یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرایار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا 1 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ از تشنگـيهــــــلاك شـدم، ساقيـا بيا چيزي نمــــــانده از قدح پر شــــراب من 1 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ نگارینا دل و جانم ته دیری همه پیدا و پنهانم ته دیری نمیدانم که این درد از که دیرم همیدانم که درمانم ته دیری . 1 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ یک نفس ای پیک سحری بر سر کویش کن گزری گو که ز هجرش به فغانم به فغانم نگارینا دل و جانم ته دیری همه پیدا و پنهانم ته دیری نمیدانم که این درد از که دیرم همیدانم که درمانم ته دیری . لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده