رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

درختی که تلخ است وی را سرشت

گرش برنشاندی به باغ بهشت

ور از جوی خلدش به هنگام آب

به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب

سرانجام گوهر به کار آورد

همان میوه ی تلخ به بار آورد

  • Like 3
لینک به دیدگاه
درختی که تلخ است وی را سرشت

گرش برنشاندی به باغ بهشت

ور از جوی خلدش به هنگام آب

به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب

سرانجام گوهر به کار آورد

همان میوه ی تلخ به بار آورد

 

 

 

درخت دوستی بنشان ، که کام دل به بار آرد

 

نهال دشمنی برکن ، که رنج بی شمار آرد

  • Like 4
لینک به دیدگاه
تیر غمم زدی به جان تا که به خون نشانی ام

هر چه کنی بکن بُتا،زانکه خطا نمی کنی :icon_gol:

 

 

يا رب اين شمع دل افروز ز کاشانه کيست

جان ما سوخت بپرسيد که جانانه کيست

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تو کز مکارم اخلاق عالم دگری

وفای عهد من از خاطرت بدر نرود:icon_gol:

 

 

 

درد عشقی کشیده ام که مپرس

زهر هجری چشیده ام که مپرس

  • Like 3
لینک به دیدگاه
سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد

تا روی در این منزل ویرانه نهادیم :icon_gol:

 

من در این سن جوانی ز جهان سیر شدم

 

صورتم گر چه جوان است ز دل پیر شده ام

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...