Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۴ هنوزم مرابجان توقسم میدهند... میبینی؟ تنهامن نیستم که رفتنت راباورندارم! 3 لینک به دیدگاه
aisan23 48 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۴ ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد کیست که تن چو جام می جمله دهن نمیکند دستخوش جفا مکن اب رخم که فیض ابر بی مدد سرشک من در عدن نمیکند 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۴ به خواب می روند مثل من تمام ساعت های جهان ، میان بازوان تــــو 3 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۴ رفتنت را خودت هم باور نداری میبینی گاهی بی هوا کسی را به نام من صدا میزنی و من هنوز تمام عالم را به نام تو میخوانم. راست میگفت فیلسوف پیر. عشق بیماری لا علاجیست.. روزبه عامری 3 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۴ من نمک پرورده ی زخم های از آشنا خورده آنقدر با خرابی این گریه ساخته ام.......... که هر کنج این خانه از دست دیده ام ، دریاست........ 1 لینک به دیدگاه
behe 2545 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد، ۱۳۹۴ حال و روزم خوب وخوش نیست بی تو نا آرومم به یادت که میفتم نگرانت میشم 1 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد، ۱۳۹۴ دلت بگیره ولي دلگیري نکني . . . شاکي بشي ولي شکایت نکني . . . گریه کني اما نذاري اشکات پیدا شن . . . خیلي چیزارو ببیني ولي ندیدش بگیري . . . خیلي حرفارو بشنوي ولي نشنیده بگیري .... خیلي ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کني . . . بعضی وقتا میمیری ولی نفس میکشی 2 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد، ۱۳۹۴ چه ازدحامی به پا کرده ای در من همین تو یک نفر! .... 3 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 خرداد، ۱۳۹۴ با فنجانی چای هم می توان مست شد اگر .. کسی که باید باشد، باشد....... 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۴ چـــــــــــه تــلـــــخ”فرزندت” رابه نام من میخوانی وهمسرت هنوز فکرمیکند دوستش داری 8 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۴ از آدمهایی که در زندگی به من بدی کردند , ممنونم ... چون آنها دقیقا به من نشان دادند چه کسی نمی خواهم باشم.. 6 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۴ ""تو"" بدون من تومنی نمی ارزی!!!! 6 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۴ همیشه همینطوره آدمها یا اشتباهی سر راه هم قرار می گیرند یا دیر ... 5 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۴ گنجي كه دراعماق نامحدود شما حبس شده است درلحظه اي كه خودنمي دانيد كشف خواهد شد.جبران خليل جبران 5 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۴ رفتی تا خوشبخت شوی حالا من حالِ کودکی را دارم که نخ بادبادکش پاره شده مانده برای اوج گرفتنش ذوق کند یا برای از دست دادنش گریه.../ 8 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۴ این روح خسته هر شب جان کندنش غریزیست لعنت به این خودآزار سیگار پشت سیگار . . . مردم از این رهایی در کوچه های بن بست انگار ها نه انگار سیگار پشت سیگار . . . خودکار من قدیمیست گاهی نمینویسد یک مارک بی خریدار سیگار پشت سیگار . . . 5 لینک به دیدگاه
yanāl 2221 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۴ باید امشب بروم من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت ... :5c6ipag2mnshmsf5ju3 3 لینک به دیدگاه
THE LOST BLADESMAN 135 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 خرداد، ۱۳۹۴ دردا که یار در غم و دردم بماند و رفت ما را چون دود بر سر آتش نشاند و رفت مخمور بادهٔ طرب انگیز شوق را جامی نداد و زهر جدائی چشاند و رفت گفتم مگر بحیله بقیدش در آورم از من رمید و توسن بختم رماند و رفت چون صید او شدم من مجروح خسته را در بحر خون فکند و جنیبت براند و رفت 4 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۴ شهر منهای وقتی که هستی، حاصلش برزخ خشک و خالی جمــــع آیینه ها ضرب در تـــو ، بـی عدد صفر بعد از زلالی می شود گل در اثنای گلزار، می شود کبک در عین رفتار می شود آهـــویی در چمنزار، پای تـــو ضرب در باغ قالی چند برگی است دیوان ماهت ، دفتر شعرهای سیاهت ای که هر ناگهان از نگاهت، یک غزل می شود ارتجالی هرچه چشم است جز چشم هایت، سایه وار است و خود در نهایت مــی کند بـــر سبیل کنایت ، مشق آن چشـــم های مثـــالی ای طلسم عددها به نامت، حاصل جزر و مدها به کامت وی ورق خورده احتشامت ، هرچه تقویم فرخنده فالی چشم واکن کـــه دنیا بشورد ، موج در موج دریا بشورد گیسوان باز کن تا بشورد، شعرم از آن شمیم شمالی حاصل جمـــع آب و تن تو ، ضرب در وقت تن شستن تو این سه منهای پیراهن تو، برکه را کرده حالی به حالی 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده