رفتن به مطلب

وصف حالتان با زبان شعر


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

چندبار امید بستی و دام برنهادی

تا دستی یاری دهنده،

کلمه ای مهر آمیز،

نوازشی یا گوشی شنوا به چنگ آری؟

چند بار دامت را تهی یافتی؟

از پای منشین،آماده شو! که دیگر بار و دیگر بار دام باز گستری!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

پیرمردی با سپیدی های مو

و هزاران مردن

رنج بردن ...

با خمی در قامت از این راه دشوار

دستها خشکیده ، دل مرده ، به ظاهر خنده بر لب

و هم گاهی حرف های پیچ در پیچ

و هم هیچ !

 

و گَهکاهی دو خط شعری که گویای همه چیز استُ

خود ناچیز ...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

دو راه در جنگلی زرد از هم جدا می شدند

اماحيف كه نتوانستم از هردو بروم

فقط يك رهرو بودم

ايستادم و تا آنجا كه چشم كارمی كرد

تاآنجا كه جاده در ميان بوته ها گم می شد

نگاه كردم

 

بی طرفانه سعي كردم يكی را انتخاب كنم

به اين دليل كه علف پوش بود و كمتر از آن گذشته بودند

اگر چه، انگار، هردو به يك اندازه

مورد استفاده قرار گرفته بورند

آن روزصبح، هردو يك جور به نظر می آمدند

پر از برگ،جوری كه گويی هيچ كس بر آنها قدم نگذاشته است

 

آه، روز بعد اولی را انتخاب كردم

كه به راه های ديگری ختم مي شد اما نمی دانستم كه با گام نهادن

در آن ديگر هرگز قادر به بازگشت نخواهم بود

 

سالهای سال بعد، يك روز با آه و حسرت به خودم مي گويم:

دوراه درجنگلی از هم جدا می شدند ومن -

آن راهی را در پيش گرفتم كه كمتر كسي از آن رفته بود

و همه ی تفاوت در همين است

  • Like 3
لینک به دیدگاه

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

 

يكي زشب گرفتگان چراغ بر نمي كند

كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند

 

نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار

دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند

 

دل خراب من دگر خراب تر نمي شود

كه خنجر غمت از اين خراب تر نمي زند

 

گذر گهي است پر ستم كه اندرو به غير غم

يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند

 

چه چشم پاسخ است از اين دريچه هاي بسته ات

برو که هيچ کس ندا به گوش کر نمي زند

 

نه سايه دارم

و نه بر بيفکنندم و سزاست

اگر نه بر درخت تر کسي تبر نمي زند

  • Like 3
لینک به دیدگاه

صبح که بیدار شدم....رنگِ آسمان پرید!...

 

در آیینه که خود را دیدم...شرمنده شدم..

 

دیگر هیچ وقت با این حال و هوا به آسمان سلام نمی کنم...

 

آسمانم امروز به خاطر من رنگ پریده شد...:icon_redface:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی مترو ک را

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم

و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم

درون کلبه ی خاموش خویش اما کسی حال منه غمگین نمی داند

و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم درون سینه ی پر جوش خویش اما

و من چون تک درخت زرد پائیزم که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

  • Like 3
لینک به دیدگاه

زندگي با همه وسعت خويش

محفل ساكت غم خوردن نيست

حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست

اضطراب و هوس ديدن و ناديدن نيست

زندگي خوردن و خوابيدن نيست

زندگي جنبش جاري شدن است

زندگي کوشش و راهي شدن است

از تماشاگه آغاز حيات

تا به جايي كه خدا مي داند.

زندگي چون گل سرخي است

پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف،

يادمان باشد اگر گل چيديم،

عطر و برگ و گل و خار،

همه همسايه ديوار به ديوار همند

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من

رنج فروخورده کوهساری را حس کردم

روزی که پرنده ای

به دنبال خط آرزو

سبکبال از فراسوی آن

می پرید

علی موسوی گرمارودی

  • Like 4
لینک به دیدگاه
MAXER89 مهمان

عجــــــب رسمیـــــــــــــــــــــــــــــــــه هه هه هه / رســـــــم زمـــــــــــونهعععععع :banel_smiley_4::banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

تا به دیروز گمان می‌کردم

 

رنگ شادی، سرخ است

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
با همه خوب و بدش قرمز بود

 

ولی امروز که بیدار شدم

 

آسمان آبی بود

 

پنجره آبی بود

 

بال پروانه و حتی گلها

 

شعله آبی، نور هم آبی بود

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
هم آبی شد

لینک به دیدگاه

وقتی که دیگر نبود

من به بودنش نیاز داشتم.

وقتی که دیگر رفت..

من به انتظار آمدنش نشستم..

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد

من اورا دوست داشتم.

وقتی او تمام کرد

من شروع کردم.

وقتی او تمام شد

من آغاز کردم.

و چه سخت است.

...
تنها متولد شدن

مثل.. تنها زندگی کردن است

مثل تنها مردن..!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

تاریک بود

 

فضای خالی ذهنت

 

 

من رنگها را زاییدم با درد

 

 

من چراغ ها را روشن کردم با عشق

 

 

تو بیدار شدی از خواب...

 

 

ساعت چند است ؟؟؟؟

  • Like 8
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...