Sanaz. 445 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۰ علفزار شدم عجولانه نامت را بوییدم پاییز كه خواست به شاخه ات بپیچد بهار شدم كنارت ماندم حالا كه برای همیشه سفر شدی رفتی شعر می شوم تمام راز تو را با كلمات با كتاب ها قسمت می كنم... 9 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به بی تفاوتی واژه ها که عادت کنی می فهمی شهر با تمام وسعتش میان همین چند هجا محصور است نان را از هر سو که بخوانی نان می شود...! 7 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ همیشه دوست داشتم جوری در آغوشت بخوابم که خدا پیدام نکند خیال کند اشتباهی به تو دو تا روح داده است . . . 7 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دل من از تبار دیوارهای کاهگلی است ساده می افتد ساده میشکند ساده میمیرد دل من تنها سخت میگرید 5 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مجنون به بیابان زد و لیلا... ولی ای کاش این قصه همان قصه که گفتند نباشد ای کاش عذاب نرسیدن به نگاهت آن وعده ی نادیده که دادند نباشد یک بارتو درقصه ی پرپیچ و خم ما آن کس که مسافر شد و دل کند نباشد 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تـــمــام حــرفـــهــا دروغ اســت !!! مـن ... دروغ است تـــو ... دروغ است حـتـی ... این که کــلاغ ها آخر قصه به خانه نمی رسند دروغ است ! . . . چشم هایت را که ببندی و باز کنی من به خانه رسیده ام ... 11 لینک به دیدگاه
Sanaz. 445 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ صدای قلب نیست صدای پای توست که شب ها در سینه ام می دوی کافی است کمی خسته شوی کافی است کمی بایستی . . . 10 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ و در اندوه صدایی جان دادن که به من میگوید دست هایت را دوست میدارم دستهایم را در باغچه می کارم سبز خواهم شد میدانم میدانم میدانم و کبوترها در گودی انگشتان جوهری ام تخم خواهند گذاشت 6 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ شاید سالها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت از کنار یکدیگر بگذریم و زیر لب بگوییم: این غریبه چه قدر شبیه خاطراتم است 7 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ رفته ای و من هر روز به موریانه هایی فکر می کنم که آهسته و آرام گوشه های خیالم را می جوند ! تا بی خیال نشده ام برگرد ... 7 لینک به دیدگاه
Sanaz. 445 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اتوبان ها چه می فهمند از اندوه ِ زنی تنها در حجم ِ سپید ِ یک ماشین که فشار انگشت های پای راستش بر پدال بستگی به شدت ِ فشار بغض در گلویش دارد !! اتوبان ها چه می دانند از خاطرات ِ دوطرفه ی یک خیابان ِ بلند با چنار های غمگینش که درست کمی پس از عزیمت ِ تــو یکطرفه اش کردند ! اتوبان ها که نمی دانند لخته های یاد ِ تــو ماه هاست نومیدانه در دهلیزهای قلب ِ یک زن به زندگانی بی مفهوم ِ خود ادامه می دهند ... 6 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ فرقـے نمـے کند !! بگویم و بدانـے ...! یا ... نگویم و بدانـے..! فاصله دورت نمی کند ...!!! در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...! جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.: دلــــــــــــــم.....!!! 4 لینک به دیدگاه
Sanaz. 445 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ برف پاکن ها دست تکان می دهند. بر سه شنبه برف می بارد. دست تکان می دهیم: ” خداحافظ… ” برف پاکن ها از روی تو برف سه شنبه را می روبند من دست تکان می دهم نقش تو را پاک می کنم ” خداحافظ… ” بر جاده خالی برف می بارد و برف پاک کنی دیوانه وار به این سو و آن سوی جدار گلو می کوبد. در گلویم بر نام تو برف می بارد… 9 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ عادتــــــ ــــ ـ نَکردهام هَنــــوز... خیال میکنَــــم روزی باز میگردی آرام از پشتــــــ سر میآیی، مَـــرا کــه به انتهای خیابان خیره شُــدهام دوباره به نامِ کوچکـــــ ـــ ـ صِــدا میزنی و عُمـــر تنهــــــاییام به پایان میرســـ ـــ ـد .. 1 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ کم نامه ی خاموش برایم بفرست از حرف پــُرم گوش برایم بفرست دارم خفه می شوم در این تنهایی لطفا کمی آغوش برایم بفرست 1 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هر روز می گذرد و تو آنقدر نیستی که خیال می کنم حتی اگر روی انگشت پاهایم بایستم دستم به دلت نمی رسد 3 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اشتباه از "من" بود... "او" با "تو" یک حرف مشترک دارد! "من" هیچگاه "تو" ی شعرهایت نمی شوم! 7 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۰ کلمه ای نیست هیچ! میان «من و تو» این «واو» حرف بی ربطی است. 3 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ کهن ترین احساس من به تو هر چند چروکیده و سال خورده شده اما خیال مرگ ندارد...! 5 لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مرا با خیالت تنها نگذار اصلا به تو نرفته است مهربان نیست آزارم می دهد دلم خودت را می خواهد ... 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده