رفتن به مطلب

صدای سنگین سکوت...!


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 581
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

همیشه سکوت نشانه رضا نیست...

 

گاه سکوت یعنی«اما»

 

یعنی «اگر»

 

یعنی هزارو یک دلیل

 

که «دل» میترسد بلند بگوید.....

لینک به دیدگاه

همیشه سکوت نشانه رضایت نیست

 

من اگه راضی باشم

 

میخندم از ته دل سکوت نمیکنم

 

راستی راست میگن

 

جواب ابلهان خاموشی ست؟

لینک به دیدگاه

سـکوت خطرناکتر از "حـرفهای نیشدار" است!

 

بدونِ شَـك کسی که "سُکــوت" مـی کــند؛

 

روزی حرفهایش را سرنوشت به شما خواهد گفت...

لینک به دیدگاه

میدونی زیباترین خط منحنی چیه ؟

لبخندی که بی اراده رو لب های یک عاشق نقش می بنده

تا در نهایت سکوت داد بزنه دوستت دارم

لینک به دیدگاه

روزهـایــم در سـکــوت مـیـگـذرنــد

 

ســکــوتــی وحــشـتــنــاک

 

مــیــگــذرنــد دیــگــر

 

مــا خوشــیــم بــه ایــنــکـه "مــیـگــذرنــد"

لینک به دیدگاه

من محکوم به این سکوتم

 

حتی اگر یک فریاد در دلم نعره زند

 

حتی اگر درد در دلم زبانه کشد

 

سکوت سر نوشت من است

 

من انتهای یک ترانه ام

 

من نقطه ی پایان یک جمله ام

لینک به دیدگاه

سکوت نکردم که فراموشت کنم

 

نمی خواهم از یادم بروی....

 

اشک نمی ریزم

 

تا.......

 

لحظه های نبودنت را ابری کنم

 

تنها...تنها...

 

لحظه های با تو بودن را مرور می کنم

 

 

و...به تو می اندیشم در ابدیت لحظه ها

 

 

نمی دانی چه غمگینم

 

 

در این تاریکی شبها

 

 

چه بی تابانه دلگیرم

 

 

نمی دانی که گاهی عاشقانه

 

 

در تب رویای تو آرام می گیرم

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

این بار که بر در خانه دخترک گذشت....

 

تکه پارچه ی مِهرش را بر پنجره ی اتاق او دَخیل نزد...

 

آرام..بی صدا از کنار خانه رفت...

 

دخترک بر در پنجره آمد...

 

در سکوتی سنگین و بی صدا پنجره را می بندد...

لینک به دیدگاه

چشم من چشمه ی زاینده ی اشک

گونه ام بستر رود

کاشکی همچو حبابی بر آب

در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود...

لینک به دیدگاه

میان دیوارهای روشن سکوت

 

خانه ای شیشه ای ساخته ام .

 

خانه ای باتمام زوایای زندگی یک انسان .

 

خانه ای به وسعت تمام عشقها ، قلبها ، سکوت ها.

 

خانه ای با شادیهایی از جنس ستاره های طلایی

 

و احساسی به رنگ آسمان .

 

خانه ای که درهایش از جنس نور است و

 

پنجره هایش رو به آفتابگردانهای خندان باز می شوند.

 

خانه ای پر از هوای " تو"

 

و نفسی از تبار " عشق " .

 

در هنگامه آمدنت

 

سکوت شیشه ها به رنگ آبی ترین بهشت زمینی

 

زندگی را فریاد می زنند .

 

حتی اگر با قدمهایی از جنس سکوت بیایی ...

لینک به دیدگاه

میدانم..

 

 

نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد ؟

 

نمي خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

 

چه خواهد ساخت ؟

 

ولي بسيار مشتاقم ،

 

که از خاک گلويم سوتکي سازد.

 

گلويم سوتکي باشد به دست کودکي گستاخ و بازيگوش

 

و او يکريز و پي در پي ،

 

دَم گرم خوشش را بر گلويم سخت بفشارد ،

 

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد .

 

بدين سان بشکند در من ،

 

سکوت مرگ بارم را

لینک به دیدگاه

هیــچ نمی گویـــ ــ ـم..

دارم كـه بگویـم

امـــا نباید گفتــــ ..

شاید این سكـــ ــ ـوت زیباتـر استــــ ـــ ـ

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...