پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۱ دیر آمدی ! ببین چه عشق بازی با شکوهی ست بین من و سکوت و موریانه های گورستان! 5 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۱ دل تنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند سکوت سرشار از ناگفته هاست از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های به زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو و من..... مارگوت بیکل 6 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۱ گاهي لــحظه هاي سکوت پــر هياهو ترين دقـايق زندگي هستند مــملو از آنچه مي خواهيم بـگوييم ولي نـمي توانيم بگوييم !!! 6 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۱ چند وقتیست هر چه می گردم . . . هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم نگاهم اما . . . گاهی حرف می زند ، گاهی فریاد می کشد . . . 5 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۱ سکوت شب می شکند چراغ اختران را و سکوت تو چراغ دلم را از سوز سردی ات آتش می گیرم از سوز سردی ات.... پرویز جبراییل 4 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۱ یک ساعت تمام ، بدون آن که یک کلام حرف بزنم به رویش نگاه کردم فریاد کشید: آخر خفه شدم! چرا حرف نمی زنی !؟ گفتم : نشنیدی....!؟ برو..... کارو 4 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۱ نیاز به یک کلمه دارم کلمهاى که مرا از روى زمین بردارد من مثل ساعتی مریضم و به دقت درد می کشم سکوت ، تانکی ست که برزمین فکرهایم می چرخد و علامت می گذارد ازروی همین علامت ها دکتر نقشه جغرافیایی روحم را روی میز می کشد و با تاثر دست بر علامت ها می گذارد: "چه چاله های عمیقی" 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۱ در مقابل خیانت ها روزه سکوت گرفته ام ... فقط یک سوال.... فرو دادن این همه بغض ، روزه ام را باطل نمیکند... ؟؟؟ 4 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۱ یادم باشد امشب بعضی از آرزوها یم را دم در بگذارم ، تا رفتگر ببرد! بیچاره او... مابقی را هم نقداً با خود به گور می برم ، مابقی همان «آرزوی با تو بودن » اسن ، نترس جانکم حتی آرزوی داشتنت را هم به کسی نمی دهم.... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - - - Updated - - - روزها میگذرد ومن از پنجره بیداری کوچه یاد تو را می نگرم و چنان آرامم که کسی فکر نکرد زیر خاکستر آرامش من چه هیاهویی هست عاشقی هم دردیست و من از لحظه دیدار تو دانستم که شبی بدین درد خواهم مرد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۱ کسی فریاد می زند در ذهن بشکن سکوت فریاد بزن آرام شو بی خبر است از نعره های سکوتم که جهان را.... پر کرد. آرام در جوابش می گویم: بلند است نعره سکوت. 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۱ بد و بیراه می گوید سکوت به من!!! می گوید..عهد بینمان را شکستی.... من می گویم..من یک بار شکستم...تو تا به جال...هزار واژه شکستی! 6 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۱ تاریک تر ازستاره ی مهجورم ! تنهاتر از تو با تو شدم خاموش با هر ستاره ای که به لب روئید جان شد ز خاک مرگ سیاهی پوش سوی تو بود رویش دستانم غافل ز ابرو پرده کشیدنهايت در انجماد سنگی و فرتوتی دل با تو بود قصه شنیدنهايش چشمت به راه بود که باز آید پیک سپید - نامه ی خورشیدی خورشید آمد و تو فرو مردی عشقت نمود آنچه نمی دیدی 7 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مهر، ۱۳۹۱ پیشـانــی ام ، چـسبیدن بـه سیـنـه ات را می خــواهــد .. و چــشمـانــم ، خـیس کـــردن ِ پیــراهــنت را ! چـه بغض ِ پـُرتــوقـعی دارم من امـــروز !!! 7 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۱ صدای پای تو که می روی .... صدای پای مرگ که می آید.... دیگر چیزی نمی شنوم 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۱ هر چقدر هم که بگویی : تنهایی خوب است هم من و هم تو میدانیم که: تنهایی خوب نیست ... ولی چه میتوان کرد وقتی خوبی نمانده تا به تنهایی ، واژه تنهایی را از تخته سیاه زندگی پاک کند ... به تنهایی و بدون تو روزگار میگذرانم ؛ ناراحت نباش ، این روزها همه کمکم میکنند باور کنم : تنهایی خوب است ... 6 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۱ چـــند وقــتیســت چـــشمــ هــایمـــ شبـــانــه بــه مــهمـــانــــی ِ بــاران مـــی روند! چـــتری از نــــوازش بــرایمـــ بگـــستران! مــــن از این بـــاران هــای گـــاه و بــی گـــاه... 5 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۱ طرح عصیانی عشق در لحظه ای آن سوی همآغوشی در کالبد ذهنم شکل می گیرد ... عریان می شوی در برابرم و رد جادویی چشم های من است که پیکرت را حکاکی می کند ... شرمم باد که پشیمان نیستم و هر لحظه اراده کنی دوباره عاشقت می شوم ... انگشتانم از لمس حسی از جنس جنون تاول می زند و انگار تن تو از چهار سوی انگشتانم شکرانه عشق را با اشعه های نور می پراکند می نشینی در برابرم به خود می خوانی ام و من از آفتاب تنت دوباره لبریز می شوم ... 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۱ حرفهایم را در کتابهایم نوشتهام فکر کردم: این روزها کسی کتاب نمیخرد… در خانه که حبس میشوم به جزئیات دقت میکنم امروز پشهها فکر میکنند دیوارهای بلند خانه را فتح کردهاند! از مرگ نمیترسم از این میترسم که گلولهها حرمت حرفهایم را نگه ندارند کاش میشد در یک مناظره یا یک مشاعره بمیرم نه در امتداد خیابانی مجهول و غرق در خون جایی خواندهام: وقتی که میمیری رنگات مثل گچ سفید میشود، بدنات سرد با این حساب دیوارهای صبور ِ خانه مدتهاست که در سکوت مردهاند آخرین باری که تیر خوردم هنوز ایستادهبودم… پشهها تمام خونِ دیوار را مکیدهاند حالا میخواهند مرا فتح کنند؛ شاعری که لبخندِ تلخ از روی لبهایش محو نمیشود! مهرداد شهابی 6 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ چقدر تلخ شده ای ، این روزها قندهایت را در دل چه کسی آب میکنی ؟ 5 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۳۹۱ با من سخن بگو سکوتم را بشکن نگاهم را بتکان به حرف بیاور مرا تو را در من زنده کن من را در خود بمیران به حرف بیاور مرا.... مرا از این نقطه.....چین......ها رها کن ! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده