- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ کم نامه ی خاموش برایم بفرست از حرف پــُرم گوش برایم بفرست دارم خفه می شوم در این تنهایی لطفن کمی آغوش برایم بفرست جلیل صفربیگی 5 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ [h=6]مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛ تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !! سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … ![/h] 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ [h=6]چرخش ثـانـیــه هــا در ذهـنــم ... تداعــی گــر این جـمـلـه لعنتی است : - رکــورد نـبـودنت شـکـسـتــ ...[/h] 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ [h=6]گاهــــــی اوقــــات.. آدم هایی که همدیگر رو خیـــلی دوست دارن استعداد عجیبی در بدبخت کردن هم دارن.....![/h] 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ [h=6]کــام به کــام؛ چه تلـــخ نبودنت را دود می کنــم...چــه کــردی با رفتــنت ...؟ که خنــده با لـب هایــم غریبــی می کنــد...[/h] 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ [h=6]نمي دانــم چــرا بيــن ايــن همــه ادم پــيــله کــرده ام بــه" تـــــــــــو " شــايد فــقط با تــو پــروانــه مي شـــوم !!!! ســنـگـيــنــي گـفــتــه هــايــم بــه سـنــگـيــنـي گــوش هــايـت در . . .![/h] 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۱ بعضی وقت ها .. چنان کیشَت میکنند ... که سالهای سال مـــــــــــــات می مانی....!! 6 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ سکوتم را نکن باور من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم من آن خرمن من آن انبار باروتم که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من که بغض آشنای ابر گریه می خواهد بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد 4 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۱ به اندازه مرگ بیزارم از کسی که در دلش چیزی دارد و بر لبانش .... چیزی دیگر ...!! 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۱ انتظار انتظار انتظار ايستگاهي خالي از سكنه برهوتي از ميانم مي گذرد نيمه هاي راه بود كه آمدي آمدي چراغي در چشم برهوتي از ميانم مي گذرد نگاه كن اي طلوع نخستين مي خواهم روشن تر ببوسمت فاطمه اخوان 7 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۱ نگاهم به در ماند و آب شد ! دستگیره ها، حرفی برای گفتن نداشتند ... 6 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ این روزها همه اش در من برف می بارد آنقدر سنگین که آدم برفی ها در من امپراطوری راه انداخته اند و من حتی جرئت ِ خندیدن به دماغ های هویجی شان را ندارم! این روزها زمستان تر از زمستانی ام که در آنم و چهلچراغی از قندیل و بغض آویزان کرده ام اینجا درست بالای سر شومینه ای که تو در آن هیزم نمی ریزی! مهدیه لطیفی 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ [h=6]مکث و فرار یک بز کوهی، از ترس ارتباط گروهی تثبیت چند عقده ی روحی، سرکوب چند جور تمایل از چشم هات مست و خرابم، شب ها نمی شود که بخوابم بدجور می دهند عذابم اجزای گریه دار تو در کل! از آتش ِ گرفته به جنگل، از خواب های این شب تنبل دل بسته ای به برق مسلسل، دل بسته ام به دُور تسلسل... [/h] 4 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ [h=6]خدایا ... نــرسـان "زمـانی" را کـه بــرای زنـدگی؛ همـه چیـز داشتـه باشیـم غیـر از "زمـان" ..[/h] 5 لینک به دیدگاه
taghdir 2528 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ [h=6]می خواهم بِدهم دنیا را برایم تنگ کنند ، به اندازه آغوشت ![/h] 4 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ يادش بخير وقتي بودي نيازي به شمردن ستاره ها نبود اصلا يادم نيست ستاره اي بود يا نبود هر چه بود شیرین بود حتي بي خوابي بدون شمردن ستاره ها 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 تیر، ۱۳۹۱ روشن است که خسته ام زیرا آدمیان در جایی باید خسته شوند از چه خسته ام، نمی دانم دانستنش به هیچ رو به کارم نیاید زیرا خستگی همان است که هست سوزش زخم همان است که هست و آن را با سببش کاری نیست آری خسته ام و به نرمی لبخند می زنم بر خستگی که فقط همین است در تن آرزویی برای خواب در روح تمنایی برای نیندیشیدن "فرناندو پسوآ" 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۱ از ما که گذشت ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن تا از همان اول فکری به حال جای خالیت کند . . . 1 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۱ وضــو را دوسـت نـدارم ! دسـتـهایـم تـیـمـّم بـا تـن ِ تـو را مـیـخـواهـند ! مـنـاجـاتـش بـا هـم .. ثــوابــش بــــا تـــو .. گنــاهـش بـــا من ...! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده