آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۹۳ بعضی وقتا حس بچه ای رو پیدا میکنم که انگار تو یه خیابون شلوغ دست مامانشو ول کرده و گم شده, خیابونی که آدماش همه شون لباس مشکی تنشونه ساختمونای بلند که جلوی خورشید و نور و گرفتن وحس ترسی که تو وجود یه کودک ایجاد میشه ... بین این همه غلط میترسم گم بشم درستو گم کنم بین آدمایی که میگن به پوچی رسیدیم میترسم اشتباهی دست خدارو ول کنم و گم بشم, کسی حس ترسمو درک نمیکنه جز خدا ,کم کم دارم از آدما میترسم از افکارشون میترسم تو این زمون درست بودن و درست ماندن سخت شده, میترسم بزرگ مرد کوچیک( به تفسیر مامانم )تو این زمون اشتباهی بشه........خدایا کمکم کن اشتباهی نشم..... 7 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 بهمن، ۱۳۹۳ عاشق نسیمم با این پست گذاشتنش ................................................... هر چی بزرگتر میشم سخت تر میشه ، شناخت ادمها و ... چقدر راحت دوستی رو کنار میزارن و دل میکشنن ، چقد راحت دو تا چهره پیدا میکنن ، چقد راحت بد میشن . 7 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۳ مهم نـیسـت که چـرا امروز رسیدم به فروپـاشی مـن آروم ام بـا دردی کـه فـــقــط " تــــو " باعث اش بودی ... 5 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۳ آدمیزاده ... دلتنگ هم میشه ... 5 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۳ دوستم خوابه چراغا خاموش ــه اما پنجره بازه اتاق تاریک اما بنجره بازه فقط آسمونُ میبینم الان ابری ــه :) چقد دوست داشتم همین الان دو تا بال داشته باشم ازین تاریکی ــه برم تو آسمونِ ابری بچلونم این ابرها رو که خیلی وقت ــه فقط بغض دارنُ نمیبارن 11 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۳ به نظرم خیلی خوبه که وقتی آدم تو سن میانسالیه بتونه خودشو در حد یک بچه ده ساله کوچیک کنه شاید یکی از دلایلی با بچه های حتی 5 ساله میتونم کنار بیام سرگرمشون کنم همین باشه اما این فقط زمانی خوبه که در اختیار خودت باشه اما وای به روزی که کسی سی سالش باشه و واقعا در دنیای کودکی سیر کنه چنین شخصیت هایی واقعا برام مهوع هستن و وای به روزی که همچین شخصیتی بخواد خودشو بهت بچسبونه تا حدودی میتونی مدارا کنی احترام بذاری زمانی میرسه که واقعا باید خوردش کنی تا شاید به خودش بیاد 7 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۳ ... اینجا که میام عملا هیچ کار مفیدی انجام نمیدم.البته بقیه مواقع (دنیای واقعی)هم همینطور شدم یه عالمه کار واسه انجام دادن دارم.اما هیچکدومشون رو انجام نمیدم... واقعا نمیدونم چرا؟ اصلا من چمه امیدوارم خوب بشم.مثل قبل...... 8 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۳ نوشتن کی بود مانند ....... ولش کن حرفهای قلنبه نزنیم امشب میدونین الان دارم فکر میکنم ماسکهای صورت اینروزها خیلی طرف دار پیدا کرده (البته ماسک ارایشی منظورم نیست اشتباه نشه) ماسکهای پوشش شخصیتی رو میگم حرف از ریا نیست حرف از قایم کردن هستش دوستان خوبه ها ولی دیگه شورشو دراوردیم شایدم دلیلش ترس باشه و یا غرور کاذب چه میدونم ولی خوب نیست نباید زیاد انجامش بدیم دوستان این میشه که صداقت کم کم میره و پشت سرشم نگاه نمی کنه.... 6 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۳ تمرین کردن چیزای خوب کم از خوب بودن نیست. 4 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 بهمن، ۱۳۹۳ من ملک بودم و فردوس برین جایم بود.آدم آورد در این دیر خراب آبادم...خطاب به آدمنمیبخشمتوالا به خدا اما ازون فردوس برین چیزی یادم نمیاداما کاش یادمون بود اونوقت برای خوب بودن تلاش میکردم که دوباره بریم همونجا... 8 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۳ فضای 3 بعدی با 2 محور عمود برهم در یک صفحه و یک محور عمود بر آن دو که خارج از صفحه آنها قرار دارد نمایش داده میشود. نیرو در فضا 3 مولفه عمود بر هم خواهد داشت.نیرو در فضا به 3 راه نمایش داده میشه. :icon_pf (34): 7 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۳ تا حالا نشده بود واسه دیدن صحنه فیلم گریه کنم ، امشب با دیدن صحنه ی فیلم فاطما گل گریه کردم صحنه خداحافظی کریم از باباش ، خیلیاحساسی بود همه ی ریملامم ریخت 6 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 بهمن، ۱۳۹۳ یه بار سنگین و از رو دوشم برداشتم امروز واقعا حس سبکی میکنم چشام واقعا قدرت باز شدن ندارن امیدوارم راهم درست باشه 9 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۳ به دوستم میگم من مُردم، شماره ــمُ از تو گوشیت پاک میکنی؟ میگه نه میذارم تا دو سه سال میگم نه راضیه اصلا پاکش نکن : ( زُل میزنه تو چشمام میگه تو بمیر، من قول میدم هیچ وقت پاکِش نکنم : | 8 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۳ دارم یه تست که مشاور بهم داده پر میکنم اینقدر رفتارها تصمیمات و احساسات متناقض از خودم سراغ دارم که قطع به یقین میگه این طرف دیوانست ببرین تیمارستان 10 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۳ از عصبانیت خودم بدم میاد... کاش امروز اینقد عصبی نمیشدم، کاش... 6 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۳ "بی تفاوتی" ِ به مسائل رو همیشه برابر با "مرگ" خودم میدونستم ... و الان... یادگرفتم که نسبت به بعضی [خیلی]چیزها باید مُرد[بی تفاوت بود.] 5 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۳ روزگار عجیبیه دانشگاه عجیب تر و استاداش که دیگه اووووفففففففف..... نگوووووو 3 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۳ میکن تنهایی خوب نیست اما من میگم بد نیست . گاهی کسایی کنارت هستن ، کسایی بهت نزدیکن که نباشن بهتره . ارامشت بیشتره. از بودنشون خوشحال نیستی ، خیلی نزدیکن اما همون اندازه هم بی احساس 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده