setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۲ این گفته که مریض چشمش به در هستش تا به عیادتش برن ، در این چند وقته کاملا حس کردیم. در این دوهفته ای که گذشت مادرم به طور مداوم درحال رفت و آمد به بیمارستان بود. لحظات خوبی نبود ، اما زندگی مدام درحال تغییراته، تغییراتی که گــاهی خوب و گــاهی بد هستند. در این چند وقت سعی کردم هیچ وقت ناراحت نباشم بلکه در روحیه پدرم تاثیر بدی ایجاد بشه . اما مسائله جالب این دوهفته آبمیوه ها و کمپوت هایی بودند که هیچکدوم از اون ها رو پدرم به دلیل شرایطی که داشتند نمیتونستن بخورن...،آب میوهایی با طعم هـای مختلف ...به قول داداشم : بریم بفروشم همرو ،کارو کاسبی راه بندازیم به پدرم گفتم :بابا خودت قند داری ، در معرض دو هفته فکر کنم ماروهم به این مرض دچار کنی پـس زود خوب بشو که دیگه نه جای آب میوه داریم و نه حس خوردن آب میوه ...................... توصیه میکنم برای عیادت ، میوه ببرین که از هرچی آبمیوه و کمپوت بسته بندی شده بهتر هستش. و در آخر اینکه قدر سلامتتون رو بدونین که خیلی ارزشمنده :icon_gol: 92.11.30 28 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۲ چقدر دردناكه يه ساعت با حوصله و ذوق يه مطلب آموزشي رو تايپ كني، بعدش كه دكمه ارسال رو ميزني همه نوشته هات بپره! :icon_pf (34)::5c6ipag2mnshmsf5ju3 واي يني اون لحظه دوست داشتم بووووووووووووووووق :icon_pf (34)::vahidrk: هي يه صدايي در درونم ميگفت اينو قبل از ارسال يه جا ذخيره كن! هي بهش محل نذاشتم! هي گفت...هي گفت... يني هرچي حس و حال داشتم برا آموزشش، به فنا رفت! فردا دوباره مينويسم...امشب ديگه حسش نيست 13 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۲ ﺯﻧﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﻥ , ﺍﻭﻧﺎ ﺍﮔﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ﻣﯿﭽﺴﺒﻦ ﺑﻬﺶ, ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺶ, ﻭ ﺣﺘﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﺪﺳﺘﺶ ﻣﯿﺎﺭﻥ .... ﺯﻧﺎ ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ , ﭼﯿﺰﯼ ﺟﻠﻮ ﺩﺍﺭﺷﻮﻥ ﻧﯿﺲ, ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﯿﺴﺎﺯﻥ .... ﺑﺎ ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯿﺶ, ﻣﺜﻠﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺩﻭ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭘﯿﺮ ﺷﺪ ... یا ﺑﺎ ﺧﻄﺎﻫﺎﺵ, ﭘﯿﺮ ﺷﺪ ... ﺍﻭﻧﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯿﻮ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻦ, ﭘﺎ ﻣﯿﮑﻮﺑﻦ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺪﺍ, ﺍﻭﻧﺎ ﻋﺸﻘﺸﻮﻧﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ , ﺳﺨﺘﯿﺎﺭﻭ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﻦ ... ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺩﺷﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﻭ ﺗﺎﭼﺎﺭﺗﺎ ﯼ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﻫﯽ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻋﺎﺷﻘﻮﻧﻪ ﻣﯿﺴﺎﺯﻥ ... ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺷــــــــــــــــــــﺘﻪ ﻣﯿﺸﻦ .... ﺍﮔﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﻧﺪﯾﻦ ! ﺯﻧﺎ ﺍﮔﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ،ﻭﺍﺳﺶ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻦ ... ﺯﻧﺎ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﯾﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﻥ .. 14 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۲ و . چه شبها تو را به خواب دیده ام تو را درون قصه ی شبانه ها به چشمان بسته شنیده ام به احساس دلتنگی از خود دل بریده ام ... و من فقط سکوت کرده ام این ترنم شبانه را .... به روشنایی ستارگان قسم خورده ام .. به شب و دفتر ترانه های عاشقانه ام قسم که من ... تو را بهانه خوابهای عاشقانه کرده ام .... شب است و تاریکی .......نگاهی .سکوتی که شمیم تمام ترانه هایم کرده ام ... تو را بهانه کرده ام ....تو را ... مانی 5 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۲ ستاره عزیز امیدوارم سلامتی به کل افراد خانواده گرامیتون برگرده 12 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۲ دلم برایت تنگ است ....یار من ... دوست دارم .....تکیه کردن بر شانه هایت را .....زیرا تکیه گاه من تو هستی ....عشق من ... یاد هست ؟؟ این منظره جزئی از خاطراطمان است .....فصلی از نگاهمان ....که ما را عاشقتر از همیشه کرد ... نگاه خوشید ....دلمان را از همیشه گرم تر کرده بود ... ترنم باد ....موسیقی عاشقی را مینواخت ..... باد دلدادگیمان را به همه ی عاشقان خبر میداد ... بیا ....همراه من ....این خاطره را از دوباره تکرار کنیم ... ای عشق ....دفتر خاطرات من و تو را همه ی عاشقان میدانند .... مانی 9 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۲ احساسی دارم .....احساسی پر از تعلق ..... احساسی که در من دمیده شده است ........احساسی از تعهد ......... احساسی از قلب ........ از هوای نفس هایم ...... و اکنون من این جاهستم ........پس کجاست شاهزاده شبهای من .......که او را در پیچک اغوشم غرق کنم ..... این احساس من ...........از نفسهای گرمی است که مرا خوانده است ........ من ......ستاره ی شبهای شاهزاده ام .......عاشقانه هایم را همراه خود اورده ام ......مرا در اغوش بکش ....... مانی 9 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۲ اندکی درددل... دهانم پر از حرف است... حیف با دهان پر نباید حرف زد... 5 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۲ این همه اختیار خدا داده چی میشد میزان زندگی کردن هم انتخابی بود که اگه بود من تو این چند روز انتخاب کرده بودمش 7 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۲ امروز صبح قرار بود با سه گروه مختلف سه جا برم (یعنی یکی از این سه جا رو برم مسلما) به اولی گفتم گفت بذار هفته بعد دومی خود به خود کنسل شد سومی هم گفت سرما خوردم بات نمیام:icon_razz: و این گونه بود که من الان تو خونه در حال تایپ کردنم:banel_smiley_4: 9 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۲ بعضی اتفاقا تو زندگی مثل یه سیلی محکم میمونه تو گوش آدم اونقدر محکم که گوشت زنگ بزنه سالی سه بار این حال بهم دست میده دوتا شو خوردم یازده روز دیگه آخرین سیلی امسالمم زمونه بهم میزنه شاید ایندفه اثر کرد... 13 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۲ دلم خیلی گرفته هر جای کارو درست میکنم یه جای دیگه خراب میشه همه برام آرزوی صبر میکنن فکر کنم خیلی اوضاع خرابه که همه دلشون میسوزه فکر میکنم محکمم اما نمیدونم تا کی میتونم ادامه بدم 10 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۲ و مرگ داشته های آدمی را می رباید ، چونان راهزنان و زندگی گاهی که رشته اش از دست آدم می گریزد ، آن زندگی زندگی نیست ، سیاه مشق از روی دست مرگ است پس میتوان در زیستن مرد و در مرگ زندگی کرد . . . . 8 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۲ چند روزه حسابی کارامون زیاد شده از صبح تا شب یکسره سر کاریم وقتایی هم که شب میرسم خونه کارای خونه و آشپزی و.. شبا دیر میخوابم صبحا زود بیدار میشم واقعا از کتو کول!افتادم امروز دیگه بریدم موندم خونه استراحت کنم عصر برم سر کار از 8 ام اوج اوج کارامونه غرفه ها رو تحویل میدن! دیشب دیگه احساس کردم سنم رفته بالا سالای قبل تا این حد خسته نمیشدم دلم دوپینگ میخواد! 9 لینک به دیدگاه
Saba Heidari 14145 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۲ فکر کنم بعد از 4-5 ماهه که برگشتم نو اندیشاااان بیاید خوش امد گویی کنید 11 لینک به دیدگاه
MahSa.92 2151 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۲ گاهی دلت میخواهد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن......... میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری....... اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل : چیزی شده؟ اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی وبا لبخندی سرد میگی: نه . هیچی......... 8 لینک به دیدگاه
a_ghadimi 4539 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۲ خدایا میدونم اگه خودت دست منو بگیری دیگه کسی منو دست کم نمیگیره 8 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۲ یه بار جستی ملخک دو بار جستی ملخک آخر تو دستی ملخک:5c6ipag2mnshmsf5ju3اینم حکایت ماها هستش:5c6ipag2mnshmsf5ju3 دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره آخرش همونه:5c6ipag2mnshmsf5ju3 16 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اسفند، ۱۳۹۲ ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﯿﻠﯿــﺎ ﺑﻮﺩﻡ... ﺍﻵﻥ ﺑـﺎ ﺧﯿﻠﯿـــــــﺎ ﺑــــﻮﺩﻡ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯿﻢ ﺍﺯ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺍﻻﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﺷﻮﻧﻪ !!!ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻭﻧـﺎﺷﻴــﻢ ﮐـﻪ ﺍﮔــﺮﻡ ﻇـﺎﻫــﺮﻣـﻮﻥ ﺑــﻪ ﻗـﺸﻨـﮕــﻲ ِ ﺧـﯿـﻠﻴــﺎ ﻧﻴــﺴﺖ, ﭘﻴـﺶ ﺧــــﻮﺩﻣﻮﻥ ﺧــﻮﺷﺤــﺎﻟﻴـــــــﻢ ﮐـﻪ ﺑــﺎﻃـﻨﻤـــﻮﻥ ﺍﺯ ﺧـﯿـﻠـﻴـﺎ ﻗـﺸﻨـــﮕﺘـــــﺮﻩ ﺻــــﺎﺩﻗـــﺎﻧــﻩ ﺑـــﺪ ﺑــــﺎﺵ ﺍﻣــــــــﺎ ﻟــﺎﺷــــﻳــﺎﻧـــﻪ ﺍﺩﺍﻯ ﺧــــﻮﺑــــﺎ ﺭﻭ ﺩﺭ ﻧـــــﻴﺎﺭ 13 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده